Skip to main content

ازادی زبان پارسی از تسلط

ازادی زبان پارسی از تسلط
Anonymous

ازادی زبان پارسی از تسلط استعمار عرب .ملیونها دانش اموز ایرانی مجبوربودند و هستند که زبان عرب را پیش از زبان مادری خود یاد بگیرند. این اموزش های ضد ملی در غالب اموزش نماز و خواندن قران و زیارت نامه برای مرده گان عرب به عربی برای دانش اموزان غیر قابل تحمل است.این دانش اموزان مجبور هستند که ایات قران عرب را بخوانندو انرا به خاطرسپارند. خواندن نماز و از همه مهمتر درست خواند ن و کشیدن وله ضالین از انتهای گلو همانند تازیان هنوز مشکل مردم اسلام زده د رایران است
در گذشته قبل از انقلاب مشروطه مردم ایران نه به مدرسه برای یاد گیر ی زبانهای ملی خود بلکه به مکتب خانه برای یاد گیر ی قران میرفتند. در این بیغوله فرزندان ایرانی از همه اقوام و طبقات مورد توهین و تهدید کتک و فلک مکتب داران قرارمیگرفتند. دانشاموزان ایرانی بجای خواندن تاریخ کشور و محل سکونت وشهر خود

مجبور بودند داستانهای بی سرو ته تازیان را یاد بگیرند. عدم علاقه به اموزشهای استعماری دین عرب همراه با شگنجه و ازار و چوپ فلک بود. چه بسیار نوباوگان ایرانی با چشم پر اشگ به خانه میامدند و چه بسیار ارزو میکردند که هر گز ان مکتب خانه زشت و پایگاه استعمار عر ب را نبینند.این فرزندان ایران نمیدانستند که میهن کجاست زادگاه چیست ؟هم وطن کیست ؟ دشمن کیست؟ افتخار چیست و غرور ملی باید بالاتر از دین باشد. حتا نامشان ایرانی نبود کوردی نبود اذری نبود همه نام هاشان بیش از 14 عدد نبود از محمد تا مهدی از خدیجه تا فاطمه .حتا نام زیبائی چو عایشه را بر روی دختران خود نمیگذاشتند. مردم اسلام زده ایران تولد رهبران تازی را جشن میگرفتند ولی خود هر گز جشن تولدی را جشن نگرفتند. استعما ر قرانی یاد داده بود که تولد محمد و علی و 15 شعبان روز تولد امام غیب را جشن بگیرند ولی هز گز نمیداسنتند خود در چه روز متولد شده اند و یا فرزندشان در چه روز به دنیا امده است.
د راین مکتب خانه های استعمار ی نه در س میهن پرستی بلکه درس بیگانه پرستی بما اموزش میداند. بما میگفتند شاه دین حسین است.بما میگفتند علی شق القمر کرد .همه کفار به جهنم خواهند رفت و ما به بهشت.بما میگفتند همه علوم در قران است.و لی مسلمین و قرانیان حتا نتوانستند یک باطری 1/5 ولتی اختراع کنند. همه این دروغها با زبان بیگانه اغاز شد .قرنهاست که زبان استعمار ی قران مردم ایران و حتا خود اعراب را به سخره گرفته است.بیاد میاورم که دانشاموزی ایرانی فرق غیب داشتن در مدرسه را با غیبت کردن یکی میدانست و مرکبات را همان جوهر خود نویس تصور میکرد وجمع مرکب را جمع جوهر خود نویس بچه ها. به او زبان مادری یاد نداند تا بتواند بگوید من کشورم را دوست دارم . به او یاد دادند قمه بزند زنجیر بزند و خود را برا ی عد ه ای عرب پاره کند گل به سر بزند و عاقبت ادم گش و شگنجه گر شود.
به او یادنداند کشورش زبانش و شهرش را دوست داشته باشد .دانشاموز ایرانی و ملیونها شاید ندانند خاور و باختر کجاست ولی میدانند قبله ان سنگ سیاه در کدام گوشه اطاق است همان جائی که بی اختیار پشت به میهن میکنند و به زبان تازی گلو خراش میدهند.

قرنها خیانت فرهنگی به ملت ایران در سال 57 به بار نشست .