Skip to main content

مبارزه ی سیاسی نه با «عشق»

مبارزه ی سیاسی نه با «عشق»
آ. ائلیار

مبارزه ی سیاسی نه با «عشق» قابل مقایسه است و نه با چیز دیگر. آن «قوانین خاص خود» را دارد.1- در مبارزه کسی به کسی امتیاز نمی دهد. اصلاً کسی کسی نیرو حساب نمیکند. مگر اینکه کسی با شرکت در مبارزه نشان دهد که توان حل مسله ای را دارد. و آنرا حل کند. 2-در مبارزه کسی به کسی حق تقدیم نمیکند این فقط خود ما هستیم که میتوانیم بر اساس « استراتژی و تاکتیک» خود آنرا تأمین کنیم.3-« استراتژی انزوا» یعنی شکست. آلترناتیو آن « استراتژی شرکت با صف و اهداف مستقل» است.که « هم عام است و هم خاص». یعنی هم جنبه ی عمومی دارد وهم جنبه خصوصی». 3- وقتی کاری عمومی - که در عین حال در پیوند با کار خصوصی ست انجام دادیم- میتوانیم به عنوان « شریک مبارزه» حق و خواسته ی خود را به دیگری به قبولانیم. « سیاست به من مربوط نیست» ، یعنی « من نیرویی نیستم و به حساب» نمیآیم. طرف های دیگر کارشان را پیش میبرند ، به وقتش هم سرکوب میشویم.

ضرورت دارد در همه مبارزات « عام و خاص» شرکت نمود و « اهداف عمومی و خصوصی» خود را به دیگران قبولاند. اینکه در تاریخ کسی به « اهداف خاص» شرکت کنندگان توجه نکرده و به آنها پاسخ مثبت نداده، علتش « ضعف مبارزه» بوده است. هم در جنبه ی عام و هم در جنبه ی خاص. ضعیف بودی نتوانستی حق ات را به کرسی بنشانی. از سوی دیگر در تایخ، انقلاب مشروطیت در جریان خود شکست خورد. انقلاب بهمن شکست خورد. نه بعد عمومی به نتیجه رسید و نه بعد خصوصی. بدیهی ست که در این شرایط کسی به حق اش نمیرسد.