Skip to main content

دوستان.. باز همان طور که می

دوستان.. باز همان طور که می
Anonymous

دوستان.. باز همان طور که می بینیم آقای اقبال اقبالی درسهای آموزشی را برای ما ترک های ایران فرستادند... خیلی عجیب است کسی که اینقدر به مسائل ملی و ترک های آزربایجان خیلی اهمیّت میگذارد مقالات پرفسور زهتابی را نادیده گرفته و برای ما ها مقالاتی میفرستند که نه ارزش علمی دارد و نه ارزش خواندن...در بالا آمده است که (( به آذربایگانی‌ها و تبریزیان، ترک نگویند)). ولی تمام جوک های قومی بیش از 80 سال است که با این عنوان"" روزی یک ترکه....... "" شروع میشود. نمی دانم اقای اقبالی در کدام کره عالم زندگی میکنند ولی سعی و کوشش این آقایون ما را به این داستان می اندازد که روزی یک پوستین دوز با جمعی از دوستانش بیرون از شهر در کنار رودخانه ای گردش میکردند که چشم پوستین دوز به یک پوستین شناور در رودخانه می افتد. پوستین دوز لباسهایش را از تنش در آورده و خود را به رودخانه میزند تا پوستین را از آب به بیرون

بکشد. پوستین دوز هر چه سعی میکرد نمیتوانست پوستین را از آب به بیرون بکشد. دوستانش که در کنار رودخانه شاهد تقلای بی نتیجه ای و بی مورد پوستین دوز شده بودند , ناچار فریاد کشیدند که ( پوستین را ول کن و بیا بیرون ). پوستین دوز در جواب دوستانش فریاد میزند که (( من پوستین را ول میکنم ولی پوستین مرا ول نمیکند ))..نگو که پوستین دوز بجای پوستین شناور به خرس شناور چسبیده بود.....داستان ما ترک ها هم مثل این داستان است ما میخواهیم شما فارسها را (( ول )) بکنیم ولی شما ما را ول نمی کنید که هیج , تازه من و اجدادم را آدم حساب نمیکنید ولی می خواهید باهم زندگی مسالمت آمیز هم داشته باشیم...و برای من هم تاریخ بسازید... آقای اقبالی .. ترک ها تاریخ ساز بودند ولی تاریخ نویس نه... خوشبختانه شعور و آگاهی ملل غیر فارس ایرانی به این حدّ رسیده است که تاریخ خودشان را بنویسند. ملت ترک ایران به قیّمی مثل شما ها احتیاج ندارد...