Skip to main content

عارف قزوينی و پان ترکیسم

عارف قزوينی و پان ترکیسم
Anonymous

عارف قزوينی و پان ترکیسم

ز من بگو به «سلیمان نظیف» تیره ضمیر
که ای برونِ تو چون شیر و اندرون، چون قیر
فغان‌ات از سر درد است، چون که می‌دانم
فغان کند، به ته دیگ چون رسد کف‌گیر
اگر به مجلس صلح جهان به ترکان راه
نداده‌اند، ز ایرانیان بود تقصیر؟
تو را که کودک دیروزی است دولت‌تان
کجا رواست که شوخی کند به دولت پیر
عشیرتی که ندارد درفش و عار و تبار
رسیده است ز دزدی به کاخ و تاج سریر
نژاد ایران با ترک آن چنان ماند
که کس شبیه نماید حریر را به حصیر
خیال آذرآبادگان‌ات اندر سر
فتاده بود، تو زین پس بدین خیال بمیر!
ز خال لب، شکن طره، چین زلف، به سر
خیال کرده که تا هندوچین کنی تسخیر