Skip to main content

آقای یونس شاملی در مورد ادعای

آقای یونس شاملی در مورد ادعای
Anonymous

آقای یونس شاملی در مورد ادعای تان که رژیم جمهوری اسلامی یک دولت تک ملیتی است!....شماه مثل بقیه پان ترک تجزیه طلب ،تضادهای جامعه ایران را از پشت عینک ایدئولوژی ناسیونالیسم ترک میبینید.غافل از اینکه نوع حاکمیت بازتابی از رشد تاریخی و توازن قدرت نیروهای اجتماعی تاثیر گذار جامعه است . بنابراین تبیین تضاد ها در جامعه ایران بر مبنای تضاد ميان رشد نيروهاي مولده و مناسبات توليدي استوار است و در پراتيک اجتماعی / سیاسی فقر و فلاکت طبقه مردم ایرانبر خلاف شما که در تحلیل نهایی اصالت رابه تعلقات نژادی میدهید ارتباطی با مساله ائتنيکی ندارد.هر جا تمرکز ثروت صورت گرفته، همانجا هم قدرت سیاسی حکومت هم متمرکز است.در ایران طایفه سرکوبگر تُرک هست که امتیازات اقتصادی و سیاسی را در چنگ خودش دارد.

یا خامنه ای ترک آذربایجانی و رهبر جمهوری اسلامی با مافیایی کردن سیستم اقتصاد ایران که در رأس آن نشسته و بالاترین امتیاز را دارد. بعنوان مجرم درجه اول خونهای ریخته شده و سیاه روزی و تبعیض علیه ملت ایران و دزد بزرگ اوّل سرمایه های ایران هست باید محاکمه شود یا مردم فارس ؟ نمایندگان ترک آذربایجانی چه نقشی در اجحاف و ظلم به مردم آذربایجان دارند؟ جزنی در مقام بزرگترین و محوری ترین نظریه پرداز جنبش فداییان خلق در جزوه تفصیلی “آذربایجان و مسئله ملی” ستم بر "خلق ترک" را چنین فورموله می کند :موقعیت خلق ترک در گذشته و حال ویژگی هائی دارد که آن را از یک خلق تحت ستم به میزان چشمگیری متمایز می سازد و خصوصیات خلق حاکم را از خود نشان می دهد .ترک زبانان نزدیک به ده قرن حکومت همه سرزمین های ایران را در دست داشته و در ارتش و سازمان های دولتی ، در پست های مهم سیاسی، در تقسیم کرسی های علمی و در امور اقتصادی و مالی و صنعتی ترک زبانان امتیازی بر دیگران کمتر ندارند.سیدحسین موسوی تبریزی خشن‌ترین قاضی رژیم جمهوری اسلامی در تبریز و آذربایجان که یکی از کانون‌های اصلی تشکیلات مجاهدین بود، شقاوت‌بار ترین شکنجه‌ها و کشتار‌ها در حضور او و به دستور او صورت می‌گرفت. اما در عین حال یکی از شاخص‌های مهم تاریخی اتحاد و پیوند اقوام ایرانی با هم به عنوان یک ملّت سازماندهی نهضت مشروطه به رهبری ستارخان و باقرخان، فتح تهران به دست مجاهدین آذربایجانی، گیلانی و بختیاری مهم‌ترین اقدام سیاسی ای بود که بر گرایش وطن‌خواهانه و ملّی‌گرایی آنها دلالت داشت و روزنامه های آن زمان این کار را نه نشان چیرگی دسته های ایلی بر تهران که آنها را «نیروی نجات بخش ملّی» خواندند و بورژوازی این اتنیک ها درپی انقلابات دمکراتیک مشروطه و با برانداختن نظام اقتصاد فئودالی، واحدهای مستقل اقتصادی و سیاسی خودشان را تشکیل ندادند. و یا چنیـن برداشتِ صرفاً قومی درتبییـن تاریـخ اقوام ایرانی برای مثال در رابطه و تضاد تاریخی آذری‌ها در ایران با عثمانی‌ها و ترک‌های آسیای صغیر در می ماند . وقتی تبریز به چنگ ترکان عثمانی افتاد آنقدر جنگیدند که پادشاه ترک عثمانی دمبش را روی کولش گذاشت و رفت و فهمید آذری ایرانی را نمیشود قورت داد و با اقدام تازیخی- سیاسی سرنوشت‌ساز عملاً وفاداری شان به ایران و عضویت خود را در آن اعلام کرده اند.در پديدارشناسى وقتى كه با يك واقعيت خارجى روبرو یىشويم ما با پديده در مقابل حقيقت یا همان ماهيت شىء روبرو هستیم . بنابراین نمود بيرونى عينى شىء نمیتواند تناقض پایه ای با ماهیت درونی شىء داشته باشد.آقای یونس شاملی ،در پديدارشناسى وقتى كه با يك واقعيت خارجى روبرو یىشويم ما با پديده در مقابل حقيقت یا همان ماهيت شىء روبرو هستیم . بنابراین نمود بيرونى عينى شىء نمیتواند تناقض پایه ای با ماهیت درونی شىء داشته باشد. چند پرسش:چرا گروهی تلاش دارند چرا بیلان کار رژیم اسلامی به حساب "فارس ها" واریز بشود؟ آیا این تلاش تطهیر نظام اسلامی و تاریخ جنایات اسلامگرایان در ایران نیست؟ از منظر تاریخی و هم از لحاظ مشی سیاسی ، حاکمان جمهوری اسلام بند ناف شان به تبار ترک و از منظر مذهبی و فرهنگی به عرب بسته شده است.