Skip to main content

آقا يوسف آذربايجان ، اگر قرار

آقا يوسف آذربايجان ، اگر قرار
Anonymous

آقا يوسف آذربايجان ، اگر قرار است «دیالوگ متمدنانه » صورت بگیرد تنها استدلال عقلی پیش برنده است. اما در پاسخ به پرسش شما که دردوره ای از تاریخ ایران در منطقه آذربایجان در سال‌های ۱۳۲۰ «حکومتی » تجربه شده که برای اولين بار حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن را در خاورميانه بزنان را برسميت شناخت . فراموش نکنیم که پیش از اینکه تهران مرکز ارتجاع و استبداد بشود پیشه وری نظیر بسیاری از "توده ای" های آن دوره به مبارزه پارلمانی امید بسته بود و به عنوان نماینده مردم تبریز به مجلس شورای ملی راه یافته ولی اعتبار نامه اش در مجلس مورد تصویب قرار نگرفت.

اما ببینیم «حکومت پیشه وری » که در ساختار سیاسی و تفکری آن ناسیونالیسم ترک نقش اول را بازی می کرد مهمترین «دست آوردش» بطور عام برای برای مردم آذربایجان و بطور خاص برای زنان حامل چه پیامی بود؟ قبل از هر تضادی فرقه پیشه ­وری دعوای بزرگ آذربایجانی و غیر آذربایجانی را پیش کشیده بود. برای نمونه فرقه به محض گرفتن قدرت در آذربایجان در سال ۱٣۲۵ بستن دفاتر قاضی محمد از مناطق تحت نفوظ پیشه وری در شهرهای آذربایجان غربی و اینکه حزب دمکرات بایستی به «حوزه قومی» خود ش برگردد. درس اخلاقی-سیاسی که از این واقعه میشود گرفت این که رفتار سیاسی پیشه وری که مخالف با دایر شدن فاتر حزب دمکرات کردستان در آذربایجان غربی بود نشان داد که فرقه دمکرات آذربایجان حاضر نیست حتی در شرایطی که به اصطلاح حکومتی مردمی در آذربایجان بنا کرده ،حقوق سیاسی کردها را به رسمیٌت بشناسد و حاضر نیست هژمونی قدرت درآذربایجان ایران را با کردها به رهبری قاضی محمد تقسیم کند، آنهم از طرف فرقه ای که ادعای دمکرات بودن را داشت. از دیگر «دست آورد» غائله ۲۱ آذر برای مردم آذربایجان در بیانیه 12 شهریو فرقه مشخص کرد که اصلی ترین هدفش به دست آوردن خود مختاری در آذربایجان در چهارچوب سلطه حکومت مرکزی پهلوی و اجباری کردن زبان ترکی در آذربایجان بود و پایان دادن به «هژمونی فرهنگی ملت فارس». (مسئله دستیابی به قدرت در جهت نیازهای استعماری استالین ایجاب می کرد که اندیشه های قومی تبلیغ و عناصری مانند زبان سیاسی بشود. هدف عمده پیشه وری از طرح مسئله زبان کشاندن بخشی از توده مردم به صحنه بوداما توجه داشته باشیم که در آذربایجان جدای از زبان ترکی مردم به زبانهای کردی، فارسی، تالشی، گیلکی، ارمنی هم حرف میزنند. اجباری کردن زبان ترکی به معنی تبعیض در حق آنها نبود؟ ) اما بپردازم به «دست آورد بزرگ» «حکومت پیشه وری » که نه تنها شما که متاسفانه همه جریان های چپ بدون واکاوی مسئله آنرا پذیرفته اند یعنی رابطه حق رأی و مشارکت سیاسی زنان با حکومت پیشه وری ؟ در دوره پیشه وری در جامعه آذربایجان جنبش مطالباتی برجسته‌ای در زمینه حقوق زنان شکل نگرفته بود . حرکتی از بالا و قیم مابانه بود وعمدتا در چارچوبی بورکراتیک . ساختار و مناسبات مذهبی و سنتی بجا مانده از عصر قاجار که بدون تغییر باقی مانده بود چه زمینه ممکنی از فهم روابط سیاسی جامعه مدرن و مفهوم «حقوق بشر» در آذربایجان عصر پیشه وری می توانست بوجود بیاورد که نیاز به استقلال زن را اقتضا کرده بود تا بتواند مجالی برای زنان فرآهم بکند تا که در کنش‌های سیاسی جدید حریم‌های سنتی را بشکنند . پیشه وری نسخه از قبل آماده‌ای از مفهوم مدرن را در اختیار داشت در بستری از تحولات سیاسی و تحولات ناشی از حضور ارتش سرخ در آذربایجان ، در جایگاه نیروی سیاسی برای خریدن وجهه دست به این مانور زد .در ضمن حق رای در گفتمان روشنفکر لیبرال مجال پیدا می‌کند و نه در گفتمان بسته حزبی حکومت فرقه دمکرات که ماهیتا چپ (کمونیستی) بود و برنامه های چپ در بطن برنامه های اصلی اش دست بالا را داشت و ساختار هرمی قدرت بعضا قبیله‌ای و تبعیض‌آمیز که بر پایه معلفه نژادی و زبانی شکل گرفته بود . در صورتی که یکی از چند فرآیند تغییر در سیاست جنسی برای تحول مدیریتی داشتن سازمان است که زنان برای دفاع از حقوق خودشان تشکیل می‌دهند چنین فضای تنگ غالب ناسیونالیسم قومی محدودیت‌های زیادی برای زنان غیر ترک به‌وجود میاورد. زنان غیر ترک با کدام ابزار سیاسی می خواستند شرکت واقعیشان را در فعل‌ وانفعالات سیاسی و اجتماعی تضمین کند تا قدرت مردان ترک فرقه را به چالش بکشند؟ دادن «حق رأی به زنان» در «انقلاب سفید »شاه یک برتری بر برنامه پیشه وری داشت آنهم اینکه «حق رأی »اعدایی از طرف شاه فارغ از معلفه فاشیستی خون و نژاد بود.