Skip to main content

از شاهنامه تا یوسف و زلیخا

از شاهنامه تا یوسف و زلیخا
Anonymous

از شاهنامه تا یوسف و زلیخا

(صفحاتی از نسخه خطی یوسف و زلیخا به خط میر علی هروی، کتابخانه فردوسی شهر دوشنبه درتاجیکستان 12 صفحه/ زبان فارسی).
شاهنامه آخرش ناخوش است!

.

او دهها سال در دربار سلاطین غزنوی مورد لطف دربار بود و سلطان محمود غزنوی بنا به ذوق شاعری و روح حماسی فردوسی، پیشنهاد سرودن دیوانی حماسی را به ایشان داد با این شرط که سلطان محمود به ازای هر بیتی ازآن یک دینار طلا به فردوسی بدهد. او 35 سال تلاش کرد و مثنوی عظیم از تاریخ ایران کهن مربوط به قبل از اسلام گردآوری نمود. او شاهنامه را با الهام از شاهنامه منثور ابو منصور محمد بن عبدالرزاق فرمانروای طوس به رشته نظم درآورد. ضمن آنکه قبل از ایشان نیز داستانهای حماسی شاهان ایران منظوم شده بود که از آن جمله می توان به منظوم شاعری کهن بنام ابوالمؤید بلخی و یا مسعودی مروزی و دقیقی طوسی اشاره داشت. بعد از فردوسی نیز دهها شاعر برجسته به سرودن شاهنامه اقدام کردند اما ناکام ماندند.

شاهنامه آخرش ناخوش است!

فردوسی 35 سال به سرودن شعر پرداخت و 60 هزار بیت مثنوی به نظم درآورد. به امید 60 هزار دینار زرین از سلطان، دیوان سترگش را به سلطان پیشکش کرد و حتی اوایل آنرا شاهنامه سلطان محمود غزنوی نام نهاد. سلطان محمود با خواندن اشعاری از این دیوان سترگ نا خرسند شد. اما ارزش حجمی شاهنامه را فراموش نکرد و بجای دینار زرین، درهم سیمین بدو داد. فردوسی نیز که امیدش را از دست داده بود، قهر گونه دربار را ترک کرده و اشعاری دشنام گونه تحت عنوان هجونامه را خطاب به سلطان محمود سرود. “برتلس” می گوید: ((فردوسی با دیدن فروپاشی تمام آرزوها و برباد رفتن تمام وعده ها، اشک از چشمانش سرازیر شده و از قهرمانی که خود آفریده بود، نفرت به دل می گیرد)) . فردوسی برای جبران مافات، اشعاری از مدح امام علی (ع) را به شاهنامه اضافه کرد و آنرا به حاکمی دیگر که شیعه بود داد و او نیز با آغوش باز پذیرا شد و انعامش بخشید.

فردوسی نیمی از عمر سپری شده اش را روی منظم کردن شاهنامه گذاشته بود. حال با استقبال سرد و شاید متقابل دربار مواجه شده بود. دیگر سپیدی بجای سیاهی نشسته بود و واپسین سالهای عمرش را سپری می کرد. عمر او از هفتاد سال گذشته بود و بخاطر غافل شدن از آخرت و سرودن ملحمه های افسانه ای بجای حماسی های دینی پشیمان شده بود. سالهای واپسین عمر او به بیزاری از دنیا و سیر و سفر تعلق داشت. پیش شعرا و عرفا میرود تا چاره ای جوید. تا اینکه در سفر عراق در شهر بغداد با “ ابو علی حسن بن محمد بن اسماعیل” درد دل می کند و او به فردوسی پیشنهاد می کند که داستانی از قرآن را منظوم نماید تا آذوقه آخرت گردد. فردوسی از این پیشنهاد استقبال کرده و اثر بی نظیر “یوسف و زلیخا” را در اواخر عمرش به رشته نظم در می آورد. فردوسی داستان یوسف و زلیخا را با الهام از قرآن در قالب 6400 بیت منظوم می کند.

"یوسف و زلیخای فردوسی" پس از هزار سال غربت، برای نخستین بار در سال 1889 توسط “هرمان اته” خاورشناس و ادیب آلمانی رسما به جهانیان معرفی گردید. او در جایی از تاثیر "یوسف و زلیخا" ی فردوسی در آفرینش شعرای پس از گوید: " مهارتی که فردوسی در نظم "یوسف و زلیخا" بکار برد سبب شد که ناظم هروی از سرمشق اول یعنی منظومه فردوسی لااقل در یک جا به شایستگی یاد کند و ....این کتاب در موزه بریتانیا ، کتابخانه ملی تهران و احتمالا کتابخانه تبریز و .... نگه داری می شود.

100سال بعد این اثر توسط "دکتر ح.م.صدیق" به ایرانیان معرفی شد. ولی گویا رازی که نباید فاش میشد، برملا شده بود. غالب ادیبان ما از معرفی این کتاب به عامه مردم به خشم آمدند و چونان آب در خوابگه مورچگان ریختن ه