Skip to main content

بعلت اينکه شعر های فردوسی در

بعلت اينکه شعر های فردوسی در
Anonymous

بعلت اينکه شعر های فردوسی در کامنت قبلی درست درج نشده بود با احترام دوباره فرستادم

توبه‌ نامه فردوسی

به نظم آوریدم بسی داستان زافسانۀ گـــــفتۀ باســــتان
ز هر گونه ای نظم آراستم بگفتم درو هر چه خود خواستم
اگرچه دلم بود از آن بامزه همی کاشتم تخم رنج و بزه
از آن تخم کشتن پشیمان شدم زبان را و دل را گره بر زدم
نگویم کنون نامه های دروغ سخن را به گفتار ندهم فروغ

نکارم کنون تخم رنج و گناه که آمد سپیدی به جای سیاه
دلم سیر گشت از فریدون گرد مرا زان چه؟ کو ملک ضحاک برد؟
ندانم چه خواهدبدن جز عذاب ز کیخسرو و جنگ افراسیاب

برین می سزد گر بخندد خرد زمن خود کجا کی پسندد خرد؟
که یک نیمۀ عمر خود کم کنم جهانی پر از نام رستم کنم؟
دلم گشت سیر و گرفتم ملال هم از گیو و طوس و هم از پور زال
کنون گرمرا روز چندی بقاست دگر نسپرم جز همه راه راست
نگویم دگر داستان ملوک دلم سیر شد زآستان ملوک
دوصد زان نیارزد به یک مشت خاک که آن داستانها دروغ است پاک