Skip to main content

دوست گرامی، سعید، شما چرا

دوست گرامی، سعید، شما چرا
تبریزی

دوست گرامی، سعید، شما چرا یادداشت هایتان را تکه تکه می نویسید؟ پنج سطر در یک جا و شش سطر در یک جا و یازده سطر در جای دیگر و ..... ؟ چرا یادداشت هایتان را یک تکه و یکپارچه نمی نویسید؟ ***** دوست گرامی، من نگفتم که میهن پرستی برابر با ناسیونالیسم است و در همان نوشتاری که لینک آن را در یادداشت پیشین نوشتم و شما بدون خواندن آن نوشتار یادداشت های نوینتان را نوشتید این چنین نوشته ام: ( ..... میهن پرستی و دفاع از یک کشور و جنبش های رهائی بخش مردمی در برابر دشمن فرامرزی و درونمرزی و اشغالگران و استعمارگران بیگانه و کوشش برای پیشرفت و آبادی یک کشور برابر با ناسیونالیست بودن نیست ..... ) ***** دوست گرامی، به جای واژه کسموپولیتیسم که حتی در میان فرنگی ها هم چندان جا افتاده نیست می توان واژه اینترناسیونالیسم یا (تک میهنی) را به کار برد (یک کشور به نام کره زمین در سرتاسر جهان برای باشنده ای به نام

انسان به دور از مرزبندی های ناسیونالیستی و نژادپرستانه) امانوئل کانت فیلسوف آلمانی که نسکی به نام: "سنجش خرد ناب" نوشته است در گفته ها و نوشته هایش چندان به تک میهنی نپرداخته است و کسانی که درباره تک میهنی پژوهش های گسترده ای انجام داده اند کارل هاینریش مارکس و فردریش انگلس بوده اند. ***** دوست گرامی، این که شما با گفتاورد از نظامی گنجوی می گوئید: "همه گيتی تن است و ايران دل" یک سخن ناسیونالیستی است نه یک سخن اینترناسیونالیستی یا آن چنان که خودتان می گوئید کسموپولیتیک! و ناسیونالیست های دیگر نیز همانند این سخن را درباره سرزمین خودشان می گویند! هیتلر نیز می گوید: "همه گیتی تن است و آلمان دل" و صدام حسین نیز می گوید: "همه گیتی تن است و عراق دل" و ناسیونالیست های جنگ سالار (میلیتاریست) ژاپن که از برپا کنندگان جنگ جهانی دوم بودند نیز می گویند: "همه گیتی تن است و ژاپن دل" پس کجای این سخن کسموپولیتیک یا اینترناسیونالیستی است که: "همه گیتی تن است و ایران دل؟" ***** دوست گرامی، سعید، از نو از شما پرسش بی پاسخ مانده خودم را می پرسم، شما که می گوئید: ( ..... به امید بازپس گرفتن همه آن سرزمین هائی که به دلیل بی کفایتی خاندان ترک تبار قاجار به یغما رفت ..... ) خواهشمندم روشن کنید جمهوری آذربایجان باید به کدام ایران بپیوندد؟ هنگامی که در ایران رژیمی بر سر کار است که اقتصاد آن بر پایه مفت خواری، بانکداری آن بر پایه رباخواری، دادگستری آن بر پایه رشوه خواری، کشورداری آن بر پایه زورگوئی، فرهنگ آن بر پایه خرافات، هنر آن بر پایه زوزه کشی و همه تار و پود آن بر پایه دروغ و مردم فریبی است چرا باید مردم جمهوری آذربایجان خواستار پیوستن به دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران باشند که رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی بر آن فرمانروائی می کند؟ دوست گرامی، سعید، هنگامی که در جمهوری آذربایجان نه از تورم تازنده و گرانی های جهشی و کمبود دارو و کمبود کالا چیزی دیده می شود و نه از حجاب سیاهی و تباهی و زنان پارچه پیچ شده و زوزه کشی های کر کننده حضرات آیات عظام و حجج اسلام و زندگی در جمهوری آذربایجان سرشار از شادی و آسایش است مگر مردم جمهوری آذربایجان دیوانه شده اند که بخواهند به ایران بپیوندند؟ در جمهوری آذربایجان نه عربده کشی های حضرت ایة الله العظمی دیکتاتور و آخوندهای مفت خور به گوش می رسند و نه گندابی سرشار از هزاران زشتی و پلشتی که ایرانیان تیره روز در آن فرو رفته اند دیده می شود، میلیون ها ایرانی از دوزخ رژیم ولایت فقیه به فرامرز گریخته اند و در همان جمهوری آذربایجان که شما خواستار پیوستن آن به ایران هستید ایرانیان فراوان ترک و فارس و کرد و عرب دیده می شوند که هست و نیست خود را در دوزخ رژیم آخوندی رها کرده و به آنجا پناهنده شده اند، پس چرا باید مردم جمهوری آذربایجان خواستار پیوستن سرزمین بهشت آسای خودشان به دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران باشند که شما می گوئید: ( ..... به امید بازپس گرفتن همه آن سرزمین هائی که به دلیل بی کفایتی خاندان ترک تبار قاجار به یغما رفت ..... )؟!