Skip to main content

این گفتار به رغم کوشش های

این گفتار به رغم کوشش های
Anonymous

این گفتار به رغم کوشش های بسیاری که در آن صورت گرفته دارای چند ایراد بزرگ است:
1 دگماتیزم در آن محوریت است. این دگماتیزم در چند محور است: 1 کرد 2 دموکراسی 3 زاگرسی ها برای نمونه در مورد دگماتیزم و تعصب کردی میتوان دید که تلاش شده از هر یافته تاریخی ای چیزی برای کرد مصادره شود. این رویکرد تازه نیست و هم اینک پان ترک ها نیز با این رویکرد خود را شناسانده اند. این گونه که از هر رویدادی که از نظر سندی بلاتکلیف است به سرعت به نام خود بهره میبرند.

2 بخش تاریخی آن از در هم ریختگی و ارایه واقعیات تاریخی بی سند و بیشتر مبتنی بر تحلیل رنج میبرد. در یک کلام هنگامیکه بخش تاریخی مطالعه میشود آن را پر از داوری های به هم چسبانده و سوگیرانه میبینیم. نه یک متن منسجم بر پایه سندهای درست که میخواهد به یک نتیجه مشخص برسد. برای نمونه تلاش فراوانی شده که روی کار آمدن کورش و در نهایت حکومت هخامنشی را دسیسه یهودیان معرفی کند. بدون ارایه کردن کوچکترین سند درست و تنها بر پایه تحلیل های سوگیرانه. حتی در گفتن نام پادشاه پارسی ای که در کتاب مقدس آمده و به گفته مفسران خشایارشا است دچار اشتباه شده و آن را داریوش معرفی میکند. در بسیاری از تحلیل های تاریخی صرفا از اینکه یک واژه در زبان کردی گفته میشود به یک نتیجه تاریخی میخواهد برسد. برای نمونه واژه هه وشار برای رسیدن به زادگاه زردشت.در صورتی که در برابر دیگر سندها آشکارا سکوت معنادار میکند. یا ارتباط واژه هما به سیمرغ به خاطر وجود هما در زبان کردی بی آنکه از روش خاص ریشه شناسی بهره بگیرد که برای نمونه باید بگوید پس آن سیمرغی که در اوستا آمده چیست؟ یا اینکه با یک داوری درباره شخصیت زردشت تصمیم میگیرد و آن را به معنای کسی که روی روشن دارد تفسیر میکند سپس از این نتیجه میگیرد زردشت یک شخص خاص نیست. بی آنکه توجه به ریشه شناسی روشمند آن داشته باشد.(زردشت در معنای ریشه شناختی آن به معنی دارنده شتر زرد است). و از این نمونه فراوان بر میخوریم
3 گنگ بودن کلید واژه های این گفتار بسیار به گویایی و نتیجه مندی گفتار آسیب زده است. واژه هایی از قبیل آزادی، متولوژی دولتی، استبداد، زاگرسیان و جز اینها. برای نمونه در جایی آمده «مفهوم دین درمیان سامی ها، عبرانیان ، آریایی ها و زاگرسیان تفاوت دارد. آنها دین را چیز قالبی گرفته که جای تغییر برای آن نیست. در حالی که در میان زاگرسیان.... دین در باورهای آریایی و زاگرسی در برگیرنده همه ارزشهای جامعه است». در این فراز زاگرسیان یکبار در برابر آریایی و بار دیگر در کنار آریایی در نظر گرفته میشود که این به گنگ شدن معنای زاگرسیان کمک میکند. گذشته از اینکه سامی ها عامی هستند که عبرانیان را هم در بر میگیرند و عبرانیان چیزی در برابر سامی نیست بلکه خود سامی است. درست این است که بگویی عبرانیان و فلسطینیان یا عبرانیان و اسماعیلیان که هر یک شاخه هایی از سامی هستند.
4 کردستان در برابر ایران قرار داده شده که این تفکیک کاملا سلیقه ایست. چرا که مفهموم ایران کردستان را هم شامل میشود. نشانه این مطلب این است که نویسنده یا نویسندگان به رغم همه تلاش های دگم آمیزشان برای جدایی مفهموم ایران از کردستان، از آنجاکه کردستان جدای از ایران به لحاظ فرهنگی کم بنیه میشود ناچار شده اند آشکارا با داوری های نادرست مبتنی بر تحلیل های بی سند هر آنچه به نام ایران گره خورده را برای خود مصادره کنند. برای نمونه آیین زردشت، حتی مزدک و مانی، زبان پهلوی، میتراییسم.
اشتباهات بزرگی در این گفتار پیدا میشود که به سطح فرهیخته آن به شدت لطمه میزند برای نمونه جستاری که در باره دین میگشاید که مشخص است از آبشخور درست علمی برخوردار نیست. برای نمونه در جایی میگوید انسان ها از آغاز دیندار؟؟ بوده اند. چون متافیزیک بخشی جدایی ناپذیر از زندگی اشان بوده است. در اینجا به روشنی پیداست مفهوم متافیزیک درک نشده است. وگرنه در جایی که در باره فرشته نظر میداده که اینها(در زاگرس) انسان بوده اند و نه به معنای فرشته امروزی که غیر انسانیست باید میفهمید که این مطلب با آنچه درباره متافیزیک میگوید قابل جمع نیست. چون مفهوم امروزین فرشته کاملا متافیزکیست و آنچه او میگوید پدیدارشناختی است.