Skip to main content

آقایان پان ترک، دوران برتری

آقایان پان ترک، دوران برتری
Anonymous

آقایان پان ترک، دوران برتری های نژادی و زبانی به سر رسیده. آخر این بحثها همان 1 میلیون کشتار ارمنی هاییست که در سده جدید روی دست ترکیه مدعی همه چیز مانده. شما آذربایجان هم که هیچ همه دنیا را هم اگر در دست داشته باشید نمیدانید بعدش چه میخواهید بکنید. ایران نه محدود در یک نژاد خاص است که آنرا به فارس زبان محدود کنیم و نه کشوریست که تقسیم بندی های استعماری دنیای نو یک شبه علمش کرده باشد. بلکه یک مفهوم است که محورش فرهنگ آن است. این فرهنگ از زبانهای گوناگونی ساخته شده که یکی از آنها فارسی است. ولی ترکی، کردی، لری، گیلکی، بلوچی و جز اینها نیز سهم بزرگی در ساختن این مفهوم فرهنگی دارند. ما میگوییم ایران هر آنجاست که مردمش نوروز را جشن میگیرند. آیا در ترکیه نوروز گرامی داشته میشود، آیا آنجا خانه تکانی میشود، و آیا های بیشمار دیگر. پرسش بزرگ جهان امروز آینده گنگ و تیره ای است که پیشروی

انسان امروز است، چالشهایی چون دین ومعنای زندگی، طبیعت، تکنولوژی و آینده ناایمن آن، جایگاه انسان در جهان وو از این دست پرسش های بنیادین. من از شما میپرسم آیا با تکیه بر یک دگماتیزم بر محوریت زبان و نژاد میتوان به همه این پرسش ها پاسخ گفت. پان ترک ها چه آرمانی پس از به وجود آوردن کشور بزرگ تورانی دارند. کشوریکه که در موازات برنامه های یک ایدئولوگ یهودی تبار که برای انگلیس هم کار میکرد به نام وامبری قرار است شکل بگیرد. به نظر شما اگر از همین فردا هر نژادی تصمیم بگیرد یک کشور یک دست و یک پارچه بوجود بیاورد مشکلات انسان امروز ما سامان میپذیرد. همه چالش ها حل میشود؟ مثلا عربها هم بیایند بگویند همه کشورهای عربی یکی شوند. کردها هم که سالهاست دنبال این مسئله هستند. آخرش یک جهان میشود که تنها احساسات نژاد پرستانه برخی را برای مدت کوتاهی خرسند میکند. ولی باید گفت که پس فرصت همزیستی که اوج رشد و پختگی و از ویژگی های ممتاز انسانی است کجا باید رخ بدهد؟ آیا با این تحریکات نژادی و ایجاد شکاف که نتیجه ای جز فاشیسم ندارد میتوان به این برتری و کمال رسید؟ ایران کشوریست که در برهه های گوناگون شهریاران خوب و بد بیشماری را آزموده. این برهه هم یکی از آن برهه هاست که آینده درباره آن داوری خواهد کرد ولی یک چیز را خوب میدانم آذربایجان همواره سنگر ایران بوده است. چه در زمانی که خلفا به ایران تاختند و چه در زمانی که ترکهای عثمانی همواره مرزهای غربی ایران را نا امن میکردند. مردم آذربایجان چندین بار در زمانهایی که تبریز را عثمانی اشغال کرد تجربه حضور در کنار آنها را دارند. مطمئن باشید اگر احساس یکی بودن با آنان میکردند حتما با آنان یکی میشدند. ولی تنها همزبان بودن آیا میتواند یک بیگانه را دوست کند؟ نه این کار فرهنگ و اسطوره است. این فرهنگ که حرفهای زیادی برای آینده جهان دارد فرهنگ ایرانشهریست که تنوع قومی و زبانی آن میتواند نیرویش را چندین برابر کند. وگرنه بربریت مدرن از سالها پیش با ایجاد این اختلاف ها به فروپاشی آن چشم دوخته. اکنون دست خودمان است که بازی بخوریم یا به گنجینه های درون خود بازگردیم و جهان تشنه حرف تازه را سیراب کنیم.