Skip to main content

نقد مقاله در چند کامنت دنبال

نقد مقاله در چند کامنت دنبال
Anonymous

نقد مقاله در چند کامنت دنبال میگیرم : یادگیری به زبان مادريمان یک حق انسانی و طبیعی هست !خواسته ای گرد و نه مونیزم با پوشش «حق انسانی و طبیعی ». محافل تجزیه طلب که با هدف زیر سوال بردن یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران مطالبه حق آموزش زبان مادری را تبدیل کردند به «حق آموزش به زبان مادری!» شعار می دهند که زبان فارسی را باید به عنوان زبان رسمی در ایران تعطیل کرد از نقش و جایگاه هژمونیک زبان رسمی در نهادهای دولتی ، سیستم ‏آموزش و پرورش و مؤسسات دانشگاهی دولت های پیشرفته اروپایی بی خبر نیستند. مگرسیستم آموزشی کشوری مدرن و پیشرفته مثل سوئد،نروژ،فنلاند و.. بر پایه رسمیت آموزش انحصاری-اجباری زبان سوئدی شکل نگرفته است؟

زبان سامیها که بیش از «سوئدیها» مردمان بومی ساکن بخش‌هایی ازشمال سوئد، نروژ، فنلاند، بودند و هستند چه نقشی و جایگاهی در نهادهای دولتی ، سیستم ‏آموزش و پرورش و مؤسسات دانشگاهی این کشورهای دمکراتیک دارند . و گروه بزرگ دیگر در سوئد رومیها و یا زیگناره هستند که در سال 1512 به سوئد آمدند ، زبان و فرهنگشان بعد از گذشت ۶۰۰ سال چه نقشی و جایگاهی در نهادهای دولتی ، سیستم ‏آموزش و پرورش و مؤسسات دانشگاهی کشورهای دمکراتیک سوئد، نروژ، فنلاند، دارند ؟ آیا اینکار اقدام به تبعیض در رابطه با حقوق کودکان «غیر سوئدی»زبان نیست؟ چرا عدم «حق آموزش به زبان مادری» در مدارس و دانشگاههای سوئد باعث بحران هويتی در کودکان رومیها،فنلاندی ،سامی،آفریقایی و آسیایی و .. نشده است ؟چرا صاحب نظران امور تربیتی در سوئد نسبت به زیر پاگذاشتن حقوق پایه‌ای کودک که باعث شده بحران هویتی گریبان گیر کودکان «غیر سوئدی »بشود هیچ واکنشی نشان نمیدهند تا که این عامل اصلی ناکارآمدی سیستم آموزشی در سوئد را برطرف کنند . و عجیب این امرمهم درامورتربیتی کودک تنها از چشم تیز بین «صاحب نظران امورتربیتی »محافل تجزیه طلب وچپ پوپولیست ایرانی پنهان نمانده است ؟ در ایران نزدیک به ۷۰ زبان مادری وجود دارد تصورکنید بوروکراسی ایران که هیچ نهاد دمکراتیکی در این جامعه نهادینه نشده با چه درهم ریختگی که لازمه از هم گسیخته گی کشور است روبرو خواهد شد نمونه تهران بزرگ . اما بدون تعارف زبان عربی یک زبان خارجی است اما با این تفسیر زبان عربی چون زبان قرآن وعلوم و معارف اسلامی است آموزش آن در نظام آموزش و پرورش از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه به اجبار تدریس میشود و فرهنگ عرب (اسلام) که ماهیت و زیربنای سیاستهای راهبردی و نظام برنامه ریزی فرهنگی رژم حاکم است . و آنچه که در معرض زوال و نابودى بواسطه حكومت مركزگرا است فرهنگ ایرانی است و نه عربی. حداقل مخالفت عمامه بسران با چشن نوروز و چهار شنبه سوری عیان است و حاجتی به بیان نیست.