Skip to main content

دوست گرامی، آ.ائلیار، نوشتاری

دوست گرامی، آ.ائلیار، نوشتاری
تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، نوشتاری که من درباره اعدام ددمنشانه خانم فاطمه مدرسی پس از ده ها ساعت کار و پس از بررسی نوشته های گوناگون درباره ایشان به تارنمای ایران گلوبال فرستاده ام و کوشیده ام نوشته ای کوتاه و گویا و به دور از نادرست نویسی های دستور زبانی بوده و از شعر و شعار نیز درباره سازمان های سیاسی گوناگون پرهیز شود برای یک چیز بوده است! چه چیزی؟ برای نشان دادن ددمنشی های و سنگدلی ها و بیدادگری های بیمانند رژیم آخوندی که از سرزمینی به نام ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته است! اما چون خانم فاطمه مدرسی وابسته به حزب توده ایران بوده است برای خوانندگان این نوشتار و برای کسانی که دانش سیاسی چندانی ندارند به گونه ای فشرده درباره کارکرد نادرست حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت در هواداری از رژیم آخوندی چند سطر نوشته ام و این جستار را نیز روشن کرده ام که حزب توده ایران در زمان

..... کنونی و سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت در زمان کنونی حتی اگر در دیدگاه هایشان کاستی هائی نیز باشند دارای این وجدان سیاسی و فهم سیاسی هستند که کردار خودشان را در هواداری از رژیم آخوندی نکوهش کردند و از همگان پوزش خواستند، پس نیازی نیست که شما و یا دوستان دیگر بگوئید که حزب توده ایران در فلان گردهمائی و یا سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت در فلان کنگره کارکرد خودشان را در هواداری از رژیم آخوندی نکوهیده اند! دوست گرامی، آ.ائلیار، این نوشتار برای ارزیابی کارکرد حزب توده ایران و یا سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت نیست، دوست گرامی، آ.ائلیار، بیست و پنج سال از اعدام ددمنشانه خانم فاطمه مدرسی گذشته است، اگر من و شما و نویسندگان دیگر بیدادگری های بیمانند رژیم آخوندی را برای جوانان کم سن و سال و ساده دل یادآوری نکنیم و رژیم آخوندی پس از بت ساختن از حضرت ایة الله العظمی امام خامنه ای ولی امر مسلمین جهان! از جوانان ساده دل و نا آگاه بسیجی و حزب اللهی سپری برای خودش بسازد و همچنان فرمانروائی خودش را دنبال کند دیگر نباید از پابرجا ماندن رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه گلایه کنیم! رژیم آخوندی نان نا آگاهی هوادارانش را می خورد و نوشته هائی از این دست برای آگاه کردن نا آگاهان است نه برای بررسی کارکرد فلان حزب و فلان سازمان! آیا فاطمه مدرسی بمبی ترکانده و صد تن را کشته بود و یا تیرباری به دست گرفته و پنجاه تن را به رگبار بسته بود؟ این که رژیمی یک خانم جوان را که کودک شیرخواری نیز دارد دستگیر کند و پس از شکنجه های فراوان شش سال بلاتکلیف زندانی کند و سپس تیرباران کند مگر جز ددمنشی و بیدادگری نام دیگری نیز دارد؟ ***** دوست گرامی، آ.ائلیار، این نوشتار برای کارکرد صد در صد نادرست حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت که در سال های ۱۳۵۹ – ۱۳۶۰ – ۱۳۶۱ پس از فلسفه بافی های خنده دار از رژیم گدایان مفت خور آخوندی پشتیبانی کردند و دیکتاتوری ملاتاریا جایگزین دیکتاتوری پرولتاریا شد نیست و سخن درباره این جستارها نیاز به نوشتاری جداگانه دارد اما اگر در بخشی از این نوشتار نوشته شده است که: ( ..... بدون شلیک حتی یک تیر از سوی اکثریتی ها و توده ای ها و بدون کشته شدن حتی یک تن از سردمداران رژیم آخوندی به دست چنین کسانی، هزاران تن از توده ای ها و اکثریتی ها دستگیر، بازجوئی، شکنجه و تیرباران شدند و نیروی بزرگی از چپ گراها که می توانست در ساختن ایران بدون آخوندیسم به کار گرفته شود از میان رفت ..... ) آیا سخن نادرستی است؟