Skip to main content

جناب رازی آخر شبی می خواستم

جناب رازی آخر شبی می خواستم
مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب رازی آخر شبی می خواستم در دکون رو ببندم و مرخص شم که شما وارد شدین و به چاق سلامتی پرداختین. الحمدالله حال بنده خوب است. اخیرا هم که عمل چشمم با موفقیت انجام شد از دست پیر چشمی راحت شدم. به شما هم توصیه می کنم که از این عملها نهراسین و انجامش بدین. این چند روز عید شما رو ندیدم که حضورتان تبریک بگم، فکر کردم که مسافرت تشریف دارین. من آژانس مسافرتیم رو چند قرنیه که فروخته ام. بین خودمون باشه، راستشو بخواین چون خیلیها مثل شما از اینترنت سفارش میدن، ورشکست شدم. *** همه جماعت کامنت نویس می دونن که من چماق ندارم و قیچی دارم. حالا شما قیچی منو با چماق سیاه و سفید اشتباه کردین، اشکالی نداره. الحمدالله من نه توی تله ای گیر کرده ام و نه می لنگم. خیلی هم قبراقم و احتیاجی هم به چماق ندارم. از اینکه قیچی رنگی من توی ذوق شما زده شدیدا متاسفم. همچنین باید بگم که من خیلی سبک پا هستم. بله، تا جناب

تا جناب ساوالان گفتن که یکی داره کلاه سر من میذاره، زودی و با عجله رفتم ببینم کلاه سرم رفته یا نه. آخه من به کلاه عادت ندارم. اصولا کلاه رو دوست ندارم. اینکه من دو ماه پیش یا دیروز یا حتی 2 ثانیه پیش نرفتم به این علت است که برخلاف شما، من در رشته علم رمل و اسطرلاب سررشته ای ندارم و نمیدونستم که جناب ساوالان اینو می نویسن. از اینکه با لفاظی با کلمه کش مزه دهن شما رو خراب کردم معذرت می خواهم شما همان کش بامزه خودتون رو به بازار بیارین تا دهنتون شیرین بشه. در ضمن به اطلاعتون برسونم که عینک دودی من خیلی کت و پهنه و کش شما به چشم بنده نمی خوره. عینک نازنینم مثل سپر جلوشو می گیره. قبل از پایان بگم که از لطف شما ممنونم. اختیار دارین. مسخرگی از خودتونه. سلام شما رو هم به مادر بزرگم رسوندم. جواب داد: علیک سلام. از آن وجود نازنین هم پرسیدم که آیا از مسؤلین ایرانگلوبالند؟ جواب دادند که: خیر. از مسؤلین فرهنگستان کتابهای لغتتند. بار دیگر عید و سال نو را به شما و خانواده محترم و تمامی دوستان "ایران دوست" و "ایران ستیز"تان تبریک عرض نموده و از خداوند منان سلامتی شما رو خواهانم تا باز هم کامنت بنویسید و باز هم صعی کنید تا کش به چشم من بزنید. آمین یا رب العالمین.