Skip to main content

حضور محترم جناب رازی و با

حضور محترم جناب رازی و با
مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

حضور محترم جناب رازی و با سلام مجدد و با تبریک مجدد سال نو. عرضم به خدمتتان که کلاه برای شما خوب است ولی من وقتی کلاه سرم برود یا کوچک است و سرم را اذیت می کند و یا گشاد است و روی عینکم می افتد و نمی تونم کامنتهای شما رو بخونم. برای همین هم از خیر کلاه گذشته ام. همانطوریکه تصدیق فرموده اید این سفارشات اینترنتی کار دست من داده و ورشکستم کرده. از اینکه شما هم به عمل شنیع توسل به اینترنت و ای میل آلوده شده اید، دلم برایتون می سوزه و امیدوارم که خداوند متعال از این گناه کبیره شما بگذرد. مرقوم فرموده اید که رمل و اسطرلاب را کنار گذاشته اید. از این بابت خوشحالم ولی نمیدانم که چرا شما که رمل و اسطرلاب را کنار گذاشته اید چه اصراری دارید که من از آن استفاده کنم و بدانم که جناب ساوالان می خواستن چنان چیزی بنویسن. در مورد مسافرت شما همانطوری که قبلا مرقوم فرموده ام چون چند روزی وجود نازنینتان را

زیارت نکرده بودم، فکر کردم (توجه بفرمایدد که فکر کردم) شما در مسافرت تشریف دارین. من هم که نه رمل و اسطرلاب دارم و نه دوربین و میکروفون در خانه شما کار گذاشته ام نمی دانستم که خانه تشریف دارین. الان که شما می فرمایین متوجه شدم که مسافرت نبوده اید و یاد همسایه ام افتادم که ایام عید بر روی در خانه اش می نوشت: "ما در مسافرت هستیم بعد از عید تشریف بیاورید". یک سری را هم با شما در میان میذارم و آن اینکه من یک ساعت جیبی دارم که از پدر بزرگ پدربزرگم به من به ارث رسیده و مثل خروس همسایه کار می کند. من وقتی به این ساعت نگاه می کنم به من می گوید که یک نفر در عرض 24 ساعت بیشتر از 35 کامنت نوشته است و این کار هر روز اوست. این ساعت خیلی فضوله و از من می پرسه که مگه این جناب کار و زندگی نداره که هم روز و هم شب کامنت می نویسه؟ بعدش هم می پرسه که این جناب کی می خوابه؟ من هم که آدم ساده ای هستم زود میام و اینجا از بقیه می پرسم و آنوقت است که یکی زود به من ایراد می گیره که آی آقا تو سانسورچی هستی یا مفتش؟ اصلا به تو چه؟ از این که بگذریم تصدیق می کنم که کش شما خیلی کشه! خدا پدر این آلمانیها را رحمت کنه که به شما کش کشی رو یاد داده اند ولی خودشان از کشی استفاده می کنند که در وقت خودش کش میاد و در بقیه اوقات استراحت می کنه. البته بنده هم تصدیق می کنم که این آلمانی ها نه از کش خوششان میاد و نه از کش فروش ولی یک خاصیت عجیب و غریبی دارن که وقتی یکی میاد و میگه من کش فروش بودم ولی دیگه از این کارها نمی کنم وکش فروشی رو کنار گذاشته ام، دیگه ولش می کنن و بند می کنن به شغل جدیدش. این آلمانیها آدمای زیاد خوبی هم نیستن وگرنه این فوت در فن مباره با کش و کش فروشی رو هم به شما نشون میدادن. در خاتمه شما که انسان گلووووبالی تشریف دارین از طریق ای میل به مادر بزرگ نازنینتان و جناب رحمت ایزدی سلام بنده رو برسونین و از قول من بهشون بگین که انشااله به همین زودی خدمتشون خواهم رسید.