Skip to main content

با پوزش ، باز من مجبور شدم در

با پوزش ، باز من مجبور شدم در
آ. ائلیار

با پوزش ، باز من مجبور شدم در کار مسئول کامنتها مداخله کنم و کامنت پاپک گرامی را که « ربطی» به بحث ادبی ما ندارد استثنائاً تأیید کنم - که جمع آوری « اسناد کامنتهای مربوط و نامربوط» افزایش یابد. و نشان بدهیم که با چه مشکلاتی روبرو هستیم. لطفاً علاقمندان کامنتهای « مربوط به موضوع-بحث ادبی در مورد این شعر» نیز بنویسند تا اسناد این صفحه کامل شود. امیدوارم دوسه کامنت مربوط به ادبیات هم اینجا درج کنند. بعد از 70 من مثنوی نویسی زیز این مطلب ادبی که دوستان کامنت مربوط به موضوع لازم داریم ؛ باز پاپک گرامی دفاعنامه قید کرده اند. نمیدانم به چه زبانی صحبت کنم که مشکل روشن شود. انگار چینی حرف میزنم که حالی نمیشوند. آخه قربانت شوم ، دور سرت بگردم، پاپک گرامی « حرامزاده» در شعر اشاره به «آدم» نیست. یک استعاره است . یک سمبول است. چیز دیگری غیر از آدم را نشانه است.

دیگر بیشتر از این اشاره نمیکنم . و از دوستان میخواهم مسئله ادبی این «حرامزاده» در شعر را کمی روشن کنند که هم پاپک گرامی متوجه موضوع شود و هم ما چند کامنت از کاربران مختلف راجع به ادبیات داشته باشیم. امیدوارم پاپک گرامی دیگر ننویسند که « آ.ائلیار، قارداشیم، آن حرامزاده را ، بکن حلال زاده ، تا من راحت شوم»! من هم یقه ی سراینده را بگیرم که « آقا جان لطف کنید ما را از دست این دوستان نجات دهید، اجازه بدید من آن 12 حرامزاده را به فرزندی قبول کنم که حلال زاده بینند و قال قضیه کنده شود. والله به خدا پدر ما در آمد!».