Skip to main content

آقای محترم، شما نه نان دارید

آقای محترم، شما نه نان دارید
Anonymous

آقای محترم، شما نه نان دارید و نه آزادی....

هر از گاهی این آقا قلم بدست می گیرند و از سر بیکاری شعار می دهند.
آقای محترم،
شما نه آزادی دارید، و نه نان. خودتان خبر ندارید که چقدر از مدیای جهانی هدایت می شوید. تا دیروز شما همین آقا این بود: گور پدر آزادی، ما سوسیالیزم می خواهیم، ما نان می خواهیم".
حالا ایشان مشکل نان ندارند، و هرچه آشغال تولید شده سرمایه داری و نانهای بی خاصیت هست می خورند و "سیر" هستند. حالا، پس از سالها "سوسیالیزم"، کلمه ی "آزادی" از طریق بی بی سی و رادیو آمریکا به متاع جدیدی برای تبلیغات تبدیل شده. ولی اگر از خود ایشان بپرسیم، واقعا خود شما آزاد هستید؟ آیا خود شما معنی آزادی را می دانید؟ پاسخی که به شما داده خواهد شد، مشتی واژگان بی محتوا خواهد بود.
مثل همان دوره، که ایشان چیزی از خودشان نداشتند و تمام هویت وی فقط یک کلمه، یک واژه، واژه ای بی محتوا بود، امروز هم هویت ایشان منحصر شده است به یک واژه. همانقدر که مسلمانان مصر و ترکیه دم از آزادی می زنند، ایشان هم دم از آزادی می زنند و برای ایشان این کلمه یعنی تبلیغات. یعنی آقای برلوسکونی. یعنی امر به معروف و نهی از منکر!
محض خاطر شما، باید بگویم که کسانی که دنبال خمینی راه افتادند، فریب وی را نخورده بودند و به وی توهم نداشتند. آنها همه خود مثل خمینی بودند و پس از به حکومت رسیدن وی، شعار وی را، "یا روسری، یا توسری" را بدون توهم پیاده کردند.
این، چپها بودند که به خمینی توهم داشتند، مثل خود شما. و مانند اشرف دهقانی و شما، تبلیغ "مانتو" برای دختران "چپ" می کردند و کسانی را که برای حق انتخاب لباس خود به خیابان آمده بودند، مشتی "هرزه ی بورژوا" نامیدند.
از آن ببعد نیز، هیچ دختر چپی حق پوشیدن دامن را نداشت!

آقای محترم!
شما فراموشکار شده اید.