Skip to main content

جناب آ.ائلیار عزیز، ضمن سلام

جناب آ.ائلیار عزیز، ضمن سلام
محمدرضا لوایی

جناب آ.ائلیار عزیز، ضمن سلام و احترام کامنت شما مرا بر آن داشت تا همین سئوال شما را و البته آنچه در ذهن دارم را عنوان نوشتۀ بعدی خویش سازم. یادم می آید عین همین بحث را در شبستر با مرحوم پروفسور زهتابی در میان نهادیم و ساعت ها با هم این مورد را بررسی کردیم. دلایل عکس العمل با دلایل عمل در جغرافیای ما ارتباط تنگاتنگ دارد. آن روزها موضوع قلعۀ بابک در میان نبود. اولین جرقۀ تجمع در قلعۀ بابک توسط زهتابی زده شد. ایشان آن را به منزلۀ یک اقدام وعمل می خواستند بسنجند. سئوال این بود:
آیا ما توان و توانایی جمع شدن در قلعۀ بابک را داریم؟ وقتی آن اندیشه به مرحلۀ اجرا در آمد، خودمان نیز از نتیجۀ عمل شگفت زده شدیم. در سالروز بابک حضور مردم آزربایجان میلیونی شد. من در هنگام دستگیریمان در قلعۀ بابک در داخل سلول با دانشجویی هم سلول شدم. از من پرسید: تا کی عمل سیاسی ما اعتراضی و محافظه کار باقی

خواهد ماند؟
یعنی حتی در آن سالها نیز نسل ما قانع نبود. بعدها از درون همین نسل کسانی پدید آمدند که پایه گذار تشکل های سیاسی شدند و البته هنوز هم مقاومت می کنند، کار سیاسی می کنند، به زندان می افتند و...
باید بگویم در این دو دهه ما به اندازۀ چندین دهه کار کرده ایم. شکل گرفته ایم، و حتی از سطوح داخلی به بالاترین سطوح تاثیرگذاران جهانی سیاست دست یافته ایم. برای جهان موضوع آزربایجان جنوبی ناشناخته بود، اما اکنون به یک برند تبدیل شده است. البته ما برند در تحولات سیاسی منطقه تبذیل شده است. اکنون کنشگران سیاسی ما، متفکران سیاسی مان را به بحث و نظر در چگونگی و چرایی حرکت کشانده اند. رویکرد پدیدارشناسی به ما کمک می کند که اقلیم عمل و نظر را به کاوش بنشینیم. شور هواداران تراکتور سازی به یکباره متولد نشده است. این سه دهه از تلاشمان دلایل و راهکارها یی برای شما و من نوعی شناسانده است و تجاربی را بر ما ارزانی داشته است که نمونه اش همین بخث های ما در محضر دموکراسی است. با احترام