Skip to main content

جناب "بحث" لوایی گرامی، از

جناب "بحث" لوایی گرامی، از
آ. ائلیار

*جناب "بحث" لوایی گرامی، از تجارب خود میگوید. نه از زندگی نامه. تجارب ایشان برای بحث من لازم است. دوست دارم از این تجارب آگاهی داشته باشم. لطف کنید بحث ما را منحرف نکنید که در این حالت مجبورم کامنت تان را به داخل بحث راه ندهم. این را جهت اطلاع شما و دیگران نوشتم که مسایل انحرافی ممکن است مطرح کنند. کامنت شما نمونه ی طرح مسایل خارج از بحث ماست. **"آذربایجان گرامی، بله جریان چنان بود و همانطور که نوشته اید تغییر پیدا کرده است. ***لوالی غزیز، در مقالاتم نوشته ام « مبارزه در آذربایجان» پیش از جنبش سبز راه مسالمت آمیز حقوقی را شروع کرده است. من این راه را درست میدانم. نه ، منظورم این نیست که جریانی راه خشونت را برگزیده، خواسته ام عدم موافقت خود را نسبت به «راه خشونت آمیز» بیان کنم.اما بااین مسئله موافقم که راه موفقیت از دموکراسی میگذرد. و همبستگی نیروها ضرورت دارد.

که خود شما چنین قید کرده اید:«مگر ما مخالف به وجود آمدن نظام دموکراتیک در ایرانیم. در این راه حتی کمکتان نیز خواهیم کرد و راه ما نیز از این میگذرد. عمل سیاسی ما تابع قواعد دموکراسی است نه تابع قواعد حاکمیت موجود.» همبستگی تفکر فدرالی و استقلالی و چپ در خود آذربایجان و تا حدودی در دیگر جا ها ممکن است. هر چند سختی ها یش را دارد. ولی با «دموکراسی خواهی تمامیت ارضی خواهان» ممکن نیست. بخشی از آنها اعلام کرده اند:« حفظ تمامیت ارضی کارپایه ی هر گونه همکاری سیاسی ست»-در مقابل کومله-دموکرات گفتند. حکومت ایران سد بزرگ حرکت دموکراسی خواهی ست.برای شکست آن همبستگی همه نیروهای ذینفع در دموکراسی ضرورت تاریخی ست. بدون آن هم سد نمیشکند. اگر هم بشکند پیروزی با «آلترناتیو سازان-چلبی سازان» است. در این میان شعار « استقلال» بسیار زود رس است. چرا که «مانع» همبستگی ست. این شعار جایش بعد از شکست سد، و بعد از فدرالیسم بود- اگر ضرورتی بود. شعار وقتی داده میشود که شرایط عملی آن مهیا باشد. سد حکومت به اضافه سد عمده ی اپوزیسیون- موجود است. اینجا چگونه این شعار عملی ست ؟ در این وضعیت شعار همبستگی آفرین نیاز است. مثل فدرالیسم. من شرایط هر نقطه را خاص میدانم و شرایط دیگر جا ها دلیل بر موفقیت نقطه من نمیتواند باشد. در اوکراین نیروی ناسیونالیست خطرناکی که همکار غولهای جهانی ست با خصلت فاشیستی ، کنترول را در دست گرفته است. اینجور استقلال بله میتواند پدید آید -که یک نوع چلبی سازی ست. اما همانطور که گفتم در آذربایجان خواه ناخواه منجر به «جنگ» میشود. و چنین نیرویی سر و کارش با خشونت و جنگ خواهد بود.یعنی «برنامه اوکراین سازی» در آذربایجان از جنگ تفکیک ناپذیر خواهد بود. من این راه را درست نمیدانم. بله «پارلمانچی ها» در این راه اند. و اوکرایین سازان جهانی نیز گوش بزنگ . می پذیرم شعار استقلال- شعار عملی برای امروز نیست. برای آینده است. شاید در آینده به شکلی -که هنوز روشن نیست منفی یا مثبت-تحقق یابد. یا حتی شکست بخورد. از نظر من این وضعیت عینی این شعار است. و بر این اساس آنرا زود رس- مانع همبستگی کنونی- و آوانتوریستی(ماجراجویانه) میدانم. شعار استراتژیک یک گروه است.