Skip to main content

در بحث فردوسی نکته ای را

در بحث فردوسی نکته ای را
آ. ائلیار

در بحث فردوسی نکته ای را یادآوری کنم: شاعر و نویسنده از زبان شخصیتها میتواند "همه چیز" بگوید. منفی و مثبت. یا آمیخته. یا فحش های آب نکشیده. یا حرفهای ضد انسانی و... نمی توان آن ها را الزاماً نظر خود هنرمند دانست. چرا که هرچه کاراکتر میگوید تنها فکر خود اوست و به نظر نویسنده ربطی ندارد. این از الفبای کار هنری ست. در متن اثر همیشه سخن هنرمند در جای مخصوص و جداگانه قرار دارد. همانطور که سخن قهرمانان. مثل «کنون رزم سهراب رانم نخست-ازان کین که او با پدر چون بجست» سخن فردوسی. همی گفت : "کاکنون پیاده‌ دوان- کجا پویم از ننگ تیره‌ روان" سخن قهرمان. و مانند اینها. درمورد شعرهای معروف به زن ستیزانه فردوسی که درآورده اند و اصالت آنها هم زیر سئوال است یک چیز نظرم را جلب کرد - آنها از زبان قهرمانان گفته شده و نمیتوان به پیشانی فردوسی مهر کرد:

[شاه یمن هنگامی كه دخترانش را ـ كه سخت دوست می‌دارد ـ به ناچار به پسران فریدون به زنی می‌دهد و از جدا شدن از دختران دل آزرده است، می‌گوید:
«به اختر كس آن دان كه دخترش نیست / چو دختر بود روشن اخترش نیست» ]این سخن فردوسی نیست. سخن قهرمان فردوسی ست. برخیها میخواهند فردوسی شعار آزادی زن از زبان قهرمانش جار میزد! واقعاً که کار این مردم عجیب است. فردوسی باید هم عقاید شاهان را بیان میکرد. چون قهرمانش شاه است و چنان نظری دارد. وقتی پدری به اجبار دخترش را به زنی میدهد و از سرنوشت او نگران است طبیعی که احساس بدبختی کند. و بگوید : ایکاش بچه نداشتم. و گرفتار این نگون بختی نمیشدم.....