Skip to main content

اقبالی عزیز، پرسیده: ایلیار

اقبالی عزیز، پرسیده: ایلیار
آ. ائلیار

اقبالی عزیز، پرسیده: ایلیار عزیزپاسخ دهد که الویت نخست او ایران است یا آذربایجان؟ مگر نه این که همه مردمان این کشور سرنشینان یک کشتی هستند و همسرنوشت اند؟ » پاسخ این پرسش در نوشته های من بارها تکرار شده است. ولی اینجا مشخصاً جواب میدهم: و از آخر شروع میکنم: از دید من- نه از دید دیگر قلمزنان آذربایجانی- بله ما ساکنان یک کشتی هستیم. غرق شدن یا نجات آن از آن همه ی ماست. از اینرو هر حرکتی در این کشتی ، جزیی از حرکت کل کشتی ست. و هرحرکت کلی آن به همه ما مربوط است. اینجا حرکات جزئئ و کلی از هم تفکیک ناپذیراند. در "عمل" چنین است. بنابراین باید بگویم دو گزاره ی دوست من نسبت به هم متناقض اند و همدیگر را نفی میکنند.و فکری ست متضاد.و به این دلیل صحیح نیست. سئوال اولویت میگوید :« ایران آذربایجان نیست».در سئوال دوم میگوید:«ایران و آذربایجان یکی هستند»! علت این تناقض گسستن جزء از کل ست.

بعد رها کردنشان. گزاره ی دوم با منطق «جزء - کل» گفته شده که درست است. و گزاره دوم بر اساس منطق سخن و منطق ریاضی صحیح نیست. اثبات آن هم چنین است که : در گزاره اول کشتی غیب شده. و اجزا یک کل را تشکیل نمیدهند. و در برابر یا مخالف هم اند. با بکارگیری فرمولهای منطق سخن و ریاضی این نادرستی حتی قابل مشاهده نیز هست. که من از توضیح آن در کامنت در میگذرم.با M نشانه کل مبارزه اشاره کوتاهش چنین است: M=I=K و در طرف دیگر : A نیست I ; I نیست A . یعنی0=M# I و0 =I#M است. اینجا کشتی صفر شده.و کل و جزء مخالف هم.
درستش آن است که گفتم:« یک حرکت، جزئئ از کل حرکات است.و حرکت کلی از آن همه ماست». یعنی مبارزه ی برابر حقوقی در ایران و آذربایجان از هم تفکیک ناپذیراند. همنطور مبارزه با دیکتاتوری. همینطور "همبستگی".و همینطور چیزهای دیگر. که در فرمول اول مساوی می بینیم. وقتی «اولویت» پیش میاید، من و تو مطرح میشود،و جدایی و تفکیک ذهنی صورت میگیرد؛ درحالیکه عمل «مایی» جریان دارد و تحقق می پذیرد.ساده تر بگویم :« اولویت ائلیار هر دو است». آذربایجان و ایران هر دو در اولویت قرار دارند. چون یک کشتی هستند. سوراخ در هر گوشه موجب شکست همه است و بعکس پیروزی در هر گوشه پیروزی همه. اما بیاییم به حرکاتی که در جهت نجات همه ماست یا حرکاتی که موجب غرق شدن همه ما. بدیهی ست هر کس تلاش میکند با آرزوی نجات. و طبق دانش و تجربه خود حرکات را نقد میکند. و چاره ای بجز این نیست. اما اینجا واضح باید بگویم دیدی که من و تو راه میاندازد- دیدی که یکی را اول دیگری را دوم و در عمل اصلاً به حساب نمی آورد، یعنی همین دید «اولویت گرایی» و «نابرابری» بنا بدلایل بالا صحیح نیست. و خود انزواگرایی ست. در عینیت مبارزه ، «کل و جزء» با هم در مقابل سد دیکتاتوری ، قرار دارند. جدا کردن آنها ازهم در سیاست و عمل، نگرشی ست برای سوراخ کردن کشتی. نمی توانم با این دید موافق باشم. راحت بگویم -دید صحیحی نیست. نمی تواند در جهت نجات همه باشد. و نیست. این دید اولویت گرایی در میان فعالان آذربایجانی هم هست. که در نوشته هایم نقد شده. وحالا دوست گرامی اقبالی این اولویت گرایی را در طرف دیگر مطرح میکند. اولویت گرایی اینجا یعنی من گرایی. یعنی سوراخ کردن کشتی. در حالی که عینیت مبارزه در جامعه و خارج از ذهن، حکومت را هدف قرار داده- و دیکتاتوری با «کل» مبارزه طرف است. مبارزه در تمام ایران یک کل را تشکیل میدهد.
همینطور که مبارزه روی زمین یک مبارزه ی کل بشری را تشکیل میدهد. همه جا شکست و پیروزی- حرکت درست و نادرست به همه ما مربوط است و مسئله همه ماست. اما در حل مشکل ما میتوانیم انتخاب کنیم از کدام گره اقدام صحیح است. از نظرمن نخست دیکتاتوری باید بشکند- توسط مبارزه ی جاری کلی یا عمومی، باید تلاش کنیم فضا را دموکراتیک سازیم.و خودمان را. و تشکل ها را. نه در آینده، بل از همین حالی که در آن بسر میبریم. قلمزن کارش رساندن ایده به مخاطب است و از این طریق روشنگری در خدمت مبارزه عمومی.این روشنگری هر چیز را طبق سلیقه خود انتخاب میکند و به توضیح آن می پردازد. من میکوشم در این راه باشم.متأسفانه همان طور که مبارزه در جای دیگر به ناسیونالیسم پارسی آلوده شده اینجا هم به ناسیونالیسم ملیتی آغشته شده است . راه درست تفکیک مبارزه ی برابر حقوقی از ناسیونالیسم است. و نقد ایده ها و حرکات این عرصه.نه دامن زدن به ناسیونالیسم پارسی یا ملیتی.