Skip to main content

جان، عشق است. جان دلباختگی

جان، عشق است. جان دلباختگی
Anonymous

جان، عشق است. جان دلباختگی است. جان می تواند آذربایجان هم باشد. جان میتواند خوزستان شود. جان. جان همه است . جان در هر کس که به خود جان تازه ای می گیرد یکی است و در عین حال متعدد. راه نجات همه است. حتی گزمه هم باید جان بگیرد. وای به روزی که تخمی که در مغز پولاد کاشته کاشده جان او را از دستش برباید. پولادها دوباره کتابهای عمو را باید بخوانند. جان که رفت، نورا ها را حس دینبلو دینبو شدن فرا خواهد گرفت. پرنده مردنیست، جان باید در خاطره ها جاودانه بماند .