Skip to main content

عزیز پروفسور احمد امید یزدانی

عزیز پروفسور احمد امید یزدانی
آ. ائلیار

عزیز پروفسور احمد امید یزدانی، با سلام خدمت شما، لازم به توضیح است که ، من در کامنت خود واژه «دوستان» را به کاربرده ام که اشاره است به همان «چند نفر» که «پارلمان موقت» تشکیل داده اند. این اشاراتی که شما در کامنت خود آورده اید: «فعالیتهای سیاسی آزربایجانیها ی خارج از کشور-طبقه فعال سیاسی – ملی ما آزربایجانیها-حرکتهای وحشی » ، مال آ.ائلیار نیست ، بل از آن خود شماست.من نه ازکلمات «طبقه و نه از فعالیتهای خارج از کشور و نه از وحشی» استفاده کرده ام. چون استعمال آنها را در موضوع مورد بحثم نادرست میدانم. دلیلش هم این است که من نمیتوانم این بی دقتی را به کاربرم و « کارچند نفر» را کار طبقه، فعالیتهای خارج ازکشور-که شامل "همه" یا بخش عظیمی از افراد میشود، گسترش دهم. که در عبارات شما گسترده شده است. معنای « حسرت به دل ماندن برای کار متمدنانه» این نیست که «کارهای مشاهده شده» "وحشییانه" بوده است.

بل بدین معناست که این کارها بر اساس «تجربه سیاسی-مبارزاتی» تاریخی در عرصه تشکیل« پارلمان» و غیره نیست.دلیلش را هم ذکرکرده ام- وقتی اقدام میشود-به یک کارسیاسی که «شرایط ضرور » خود را ندارد - اقدامی از روی «دانش» نیست. و کاری که بر اساس دانش انجام نگیرد البته که غیرمتمدنانه است. من از «نفس کار» سخن گفته ام -و میگویم ، و فرق گذاشته ام بین «کار و آدم » که یکی نیستند. آدم مدرن وقتی دانش را بکار نمیگیرد کارش را «دئمی» انجام میدهد. و غیر علمی. در کجا کار غیر علمی را متمدنانه نامیده اند؟ کی گفته کسی که کار را بر اساس «تجارب سیاسی-مبارزاتی» یعنی دانش سیاسی انجام نمیدهد «وحشی» ست. این آدم کارش علمی نیست. دئمی ست. و غیر متمدنانه. خودش میتواند متمدن باشد ولی کارش نادرست است. « کار کودکانه» در بحث و کامنت من اشاره به «کودکی سیاسی»ست. فرد سیاسی کاری، که از «دانش سیاسی» در اقدام خود بهره نمیگیرد، و این دانش را دور زده کنار میگذارد،حذف میکند، در اصطلاح سیاسی میگویند« کارش کودکانه» است. چرا که بچه میگوید:« بابا! برام یه ماشین گنده بخر! منهم میخوام ماشین برونم.» - کودک نه گواهینامه دارد-نه سنش رسیده-نه از جیب بابا خبر دارد- تنها بر «اسب خیال» سوار است و میتازد. این را میگویند آرزوی کودکانه» اگر کودک اقدام کند و به فروشگاه ماشین برود « کار، کودکانه» است. چون «شرایط» را نمیتواند در نظرگیرد.مقوله «آوانتوریسم یا ماجراجویی» را در نظرگیریم: در تاریخ اندیشه و فعالت سیاسی انقلابیون نام آنرا «بیماری کودکی» گذاشته اند. کسی هم نگفته که این توهین به فلان و بهمان است. و مثالهای دیگر. در کامنت من «به کسی یا جمعی» توهینی صورت نگرفته که پوزش خواسته شود. پوزش را کسانی باید بخواهند که کار را با «عدم شرایط» و «حذف دانش» انجام میدهند. اما از این بابت که ممکن است شما طرح نظرم را «تند» احساس کنید و در احساس انسانی تان خوشی زدوده شود ، با کمال میل میتوانم از شما بخاطر زدوده شدن احساس خوشی تان پوزش بخواهم ، و اگر چنین احساس کرده اید معذرت میخواهم. آرزوی من همیشه خوشی شما و همگان است.و بخودم اجازه نمیدهم که احساس خوشی کسی را زایل کنم. اما بیان نظر، نقد، جایش محفوظ است و گفته ام که «نقد تابو نمیشناشد».

با احترام به شما. و با آرزوی توجه بیشر به دانش سیاسی- شرایط کار- استقلال اندیشه و عمل. آ.ائلیار