تبعیض جنسیتی یا جنسیتگرایی را که به معنی تبعیض منفی نسبت به زن بر اساس«سکسیزم» آنرا را جنس درجه دوم میداند،ترجمان عملی اين نگاه هژمونيستی جنسی در نظام سياسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و قضايی تمرکز اهرمهای قدرت در دست«جنس برتر»مرد است و تحميل طیف وسیعی از «بی حقوق ها» وعقبماندگی دربحث توسعه ،نقشها و موقعیت زنان در یک شیوهٔ پایدار است. و رهیافت فمینیستی به نقش زنان درچگونه مجدد در روابط قدرت«جنسیت و توسعه»تعریف میشود و مردسالاری و سرمایه داری را با هم نقد میکند و عامل اصلی تبعیض جنسیتی میداند.اما استدلال اصلی و رویه ای که نگارنده مطلب بسان دیگر قوم گرایان، در پرداختن به چالشهای زنان«آذربایجان» در پیش گرفته با چشم بستن بر واقعیتهای ساختار سیاسی-ایدئولوژیک قدرت در جمهوری اسلامی، با نگاهی تقلیل گرایانه و با ربط دادن مساله زنان به «اتنيک» با ساختن«دشمنی به نام فارس» ،نهایتا..
تبعیض جنسیتی یا جنسیتگرایی
تبعیض جنسیتی یا جنسیتگرایی
Anonymous
این توهم را به خواننده القا می کند که در پراتيک اجتماعی-سیاسی، تبعیض جنسیتی که بر علیه زنان در ایران اعمال میشود که مثلا سیاست تبعیض جنسی خشنی که جمهوری اسلامی علیه زنان اعمال می کند این سیاست شامل زنان«فارس»نمی شود! چون که زنان«کرد،آذری،عرب و..» در نظام شغلی،نظام آموزشی،دسترسی به سطوح مختلف تصمیم گیری در امور سیاسی،امور قضایی، صیغه و تعدد زوجات،برابری در امر تکفل و سرپرستی فرزندان پس از جدایی،قانون ازدواج و دیگر زمینه های زندگی اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی و فرهنگی ،عملا در رابطه ای سلسله مراتبی در روابط «نژادی»قرار دارند،آنها از هر نظر در پایین ترین نقطه منزلت اجتماعی قرار می گیرند و زنان «فارس» نمی توانند مشکلات ناشی از ستم نژادی را درک و یا آن را بازنمایی کنند. و در نهايت درجه امكان ، عمده ترین «تضاد»زنان در استانهای کردستان،آذربایجان و غیره با «رژیم مرکزی» است و هر حرکت سیاسی از کانال تضاد «ملی» میبایستی عمل بکند.و مطالبات زنان را نه در پیوند با امر دمکراسی و در خدمت مبارزه طبقاتی بلکه با مطلق کردن مبارزه صرف ناسیونالیستی ،در باتلاق قبیله گرایی و قوم پرستی فرو می برد!