Skip to main content

با سلام به دوستان. 1-

با سلام به دوستان. 1-
آ. ائلیار

با سلام به دوستان. 1- آذربایجان گرامی، مسئله تعداد نیست، ایجاد آگاهی در طرف مقابل برای پذیرش آن حقوق است.2-بحث عزیر، فاعل کار: تشکلهای مدنی-فرهنگی- صنفی-سیاسی و جنسی؛ و غیره نه تنها در آذربایجان بل در تمام ایران است. و ایجاد «فرهنگ دموکراتیک» جهت پیاده کردن «دموکراسی» هم در آذربایجان و هم در ایران. تشکلها اکنون ضعیف و غیر علنی هستند-با کمترین فضای باز بازهم بیشتر خواهند شد.از این طریق محیط برای فعالیت علنی آنها و پدید آمدن احزاب و سازمانها ی جدید فراهم میشود.بین: زنان-دانشجویان-دانش آموزان-زحمتکشان یدی و فکری و روشنفکران و هنر مندان و دیگر اقشار اجتماعی. همه چیز از نو زاده میشود. احزاب کلاسیک که امید انگیز نیستند باید به دنبال تشکلهای جدید حرکت کنند و نه برعکس. ما نیاز به «ایجاد فرهنگ دموکراتیک» در خود و در جامعه داریم.در این راه لازم است تلاش شود.

وقتی شما در نوشتن یک کامنت این فرهنگ دموکراتیک خود را نشان میدهید و
دریافت میکنید وظیفه اجتماعی خود را انجام داده اید.نیاز هست همه چنین کنند. آنوقت در «تسلط فرهنگ دموکراتیک» مسئله فرهنگی-سیاسی-و اقتصادی ماهم شرایط لازم مییابد که حل شود.* رفع تبعیض یا تبعیض همه جانبه: یعنی استقلال در اداره امورخود-یعنی رفع مشکلات و برابری حقوقی سیاسی- اقتصادی-فرهنگی.جنسی(برابری زن و مرد) و غیره. را شامل است.و حق تعیین سرنوشت. یا به قول خودم« انتخاب با هم زیستن یا نزیستن.»به صورت آگاهانه و در فضای دموکراتیک و با وجود احزاب و سازمانهای سیاسی و فرهنگی و مدنی و غیره.دموکراسی یعنی : من فرد اجتماعی در همه چیز زندگی خود دخالت و نظر داشته باشم و تصمیم گیرنده. و جامعه با خواست و نظر ما مردم اداره بشود. حق کنار زدن و جایگزنی داشته باشیم. امنیت و استقلال و آزادی و رفاه فرد و جمع قانونی اجرا شود. همه سازمانها و احزاب سیاسی آزاد باشند. دموکراسی نسبی همان است که در کشورهای پیشرفته ی اروپایی اجرا میشود. گرچه کافی و کامل نیست.ومن خود بیشر به «دموکراسی مستقیم» معتقدم. از نظر من همه زبانها برابر-آزاد- و ارزشمند هستند. و باید مورد حمایت برابر قرار گیرند. هیچ قانونی نباید فرهنگی را ممنوع کند.قدغن کردن فرهنگ جنایت است.*جلوگیری از جنگ:با همان نیروهایی که دموکراسی را میسازیم. یعنی با تشکلهای مختلف مدنی-سیاسی جامعه. در همکاری با همه آنان که موافق صلح و حل اختلاف از راه مسالمت اند. * 3- ما سه خواست و مشکل داریم: الف رفع دیکتاتوری برقراری دموکراسی از راه حکومت غیر متمرکزب- اجرای عدالت اجتماعی در جامعه 3- رفع تبعیض همه جانبه در جامعه(فرهنگی-سیاسی-اقتصادی-جنسی- کاری-و..)و ایجاد برابری قانونی.این سه مشکل از راه ا«ایجاد فرهنگ دموکراتیک» - متشکل شدن اقشار اجتماعی در سازمانهای خود-اجرای قدرت غیرمتمرکز- جدایی دین و دولت- و حفظ استقلال قوای اداره جامعه طبق قانون و مانند اینها میتواند عملی شود. با تشکلهای یادشده میتوان صلح و دموکراسی را عملی نمود. پیش از هر چیز به «فرهنگ دموکراتیک» و « انقلابی در فرهنگ کهنه و استبدای خود» نیاز داریم. هضم فرهنگ دموکراتیک - انقلاب در فرهنگ استبدادی. و بازیچه پروژه ها نشدن. یعنی: هیچ نیروی سیاسی مستقل و مردمی که از بطن جامعه برخاسته - و عصاره ی ستمدیدگیها و امید هاست- بدون محاسبه « شرایط عینی و امکانات خود» شعارهای « تخیلی» و خارج از امکانات حقیقی خویش جار نمیزند. این تجربه تاریخی فعالیتهای انقلابی ست ؛ اگر جریانی چنین کرد میتواند به دلیل آن باشد که این نیرو با مغز خود نمی اندیشد؛ فکر او را دیگران-پروژه داران- تعیین میکنند.چشم بستن بر این تجارب یعنی نا آگاهانه بازیچه شدن. در خدمت پروژه ها قرارگرفتن.

. *** آذر عزیز ، جلو گیزی از جنگ قبل از وقوع آن است. وقتی شروع شد بله میشویم سوریه. استقلال طلبان خودشان نمی توانند جلو دخالتها را بگیرند -از چرایش بگذریم ... اما نیروهای جنگ افروز دارای آن قدرتی نیستند که دست از پا خطا کنند. در جامعه ایران به و یژه آذربایجان نیروهای مسالمت و صلح جو و دموکراتیک آن اندازه هستند که جلو دیوانه گیهارا بگیرند. من به آینده با این شرایط خوش بینم .