Skip to main content

محمدی عزیز ، بله ، ستم ملی یا

محمدی عزیز ، بله ، ستم ملی یا
آ. ائلیار

عادل محمدی عزیز ، بله ، ستم ملی یا تبعیض همه جانبه (نا برابری اقتصادی -سیاسی-فرهنگی) ، گرچه اعمال آن از سوی حکومت است ولی مانع رفع آن تنها حکومت نیست از نفی کنندگان برابری بخشی هم در میان مخالفان حکومت وجود دارد. راه چاره «دیالوگ مدرن- و نه سنتی» در میان این بخش است. لازم است در سیاست «خواسته ها را گام به گام » مطرح کرد. اگر همه را یکباره مطرح کنیم دیگران رم میکنند و همبستگی و مبارزه مشترکی هم صورت نمیگیرد. و شکست هم اینجا روشن است. خواسته ها طبق شرایط تعیین میشود. آدم مجبور است بخاطر موفقیت بخشی از خواسته ها را در شرایط دیگر که مهیا میشود مطرح کند.اگر این سیاست- از آغاز جنبش بیداری عملی میشد ما در « مبارزه مشترک» هم اتحاد داشتیم و هم همبستگی. در خود آذربایجان هم حد اقل «جبهه متحد نیرو های آذربایجان» تشکیل شده بود.

متأسفانه شعار های غیر عملی و فراری دهنده ، ماجرا جویانه، که « استقلال» را از حالا پیش گرفته باعث « تنهایی» آذربایجان، و پراکندگی نیروهای آذربایجانی شده است. من معتقدم همه چیز به وقت خودش صحیح است و با توجه به نیرو وتوان و اوضاع داخلی و جهانی تعیین میشود. نمی توان به همسایه ها- نیروهای جهانی امیدوار بود که برای ما کاری بکنند. باید خودمان مستقلاً روی پای خود بیایستیم و کار خودمان را انجام دهیم. حفظ استقلال عمل خود و صف خود بسیار مهم است. بدون اینها جریان بازیچه میشود.این استقلال و صف وقتی تأمین میشود که « جبهه مشترک» تشکیل شود. و گروه ها سرخود سیاست های انحرافی پیش نگرند. جبهه استراتژی-تاکتیک مشخصی در رابطه با شرایط موجود تنظیم کرده حرکت نماید. جبهه لازم است با تبعیض دیدگان- دموکراسی خواهان-عدالت طلبان - همبستگی ایجاد کند. و در مبارزه ی مشترک کل ایران نقش تعیین کننده ایفا کند - مثل زمان مشروطیت. آنوقت میتوان دیگران را وادار به قبول «حق و حقوق» خود نمود. حق « انجمنهای ایالتی- ولایتی» در مشروطیت توسط همین نقش بزرگ روی کاغذ آمد و با شکست انقلاب هم عملی نشد. با تنها ماندن- با چند گروه کوچک- نمی توان جنبشی را هدایت کرد و به موفقیت رساند. ما نمی توانیم نیروهای خود را جهت صحبت یکجا جمع کنیم آنوقت پارلمان درست میکنیم؟. این چیزها روییده از خود جنبش نیست. خارج از حرکت و شرایط عینی ست و شکست خورده. با این کارها نمی توان قدم مثبتی برداشت.آذربایجان نیاز دارد: نیروهایش را در خارج و داخل گرد آورده- کار تهیه ی استراتژی تاکتیک- برنامه- تشکیل جبهه - را انجام دهد. چگونه میتوان اکثریت نیروهای آذربایجانی فعال در خارج و داخل را گرد یک برنامه و تشکیلات جبهه ای جمع کرد؟ این آن کاری ست که دوستان قبل از قدمهای خیالی لازم است انجام دهند. وقتی این کار میسر است که سیاست متناسب با شرایط حاضر و موافق با خواست همه نیروها تنظیم شود و با موافقت آنها هم تشکیلات عمومی پدید آید. با سیاست تخیلی نه استقلال پدید میاید و نه فدرال و نه دیکتاتوری میشکند. اگر تصادفاً هم بشکند برنده دیگران هستند و نه ما. چون بدون تشکیلات-مبارزه مشترک- بدون نقش تعیین کننده- کسی ما را به بازی نمیگیرد. اینجا تعیین کننده«درستی ماهیت سیاست» است. و عمل به آن و کنترول این عمل. رهبری دوره ای تشکیلات را در یک جمع عمومی با رأی اکثریت فعالان داخل و شرکت اکثریت علاقمندان خارج میتوان تشکیل داد. نخست یک سیاست درست عینی لازم است. سیاسی که بتواند: فدرالیست-استقلاچی-چپ- دموکرات- و حتی غیره را تحت یک برنامه و تشکیلات به حرکت دربیاورد. اتحاد با تبعیض دیدگان و دیکتاتور زدگان را ایجاد کند. این آن کاری ست که دوستان لازم است انجام دهند. وسیاست و اهداف خود را در جهت رفع دیکتاتوری-تبعیض- بی عدالتی اجتماعی پیش برند. بدون دخالت سیاست واشنگتن-آنکارا باکو. مستقلاً سیاست جبهه را عملی کنند. آنوقت منهم میتوانم توسط قلمم از این نیرو دفاع کنم . ساغ اولون.