Skip to main content

anonym گرامی، «تجزیه»

anonym گرامی، «تجزیه»
آ. ائلیار

کامنت شماره یک:
anonym گرامی، «تجزیه» "رویداد" است. هنوز چیزی روی نداده که من نگران باشم یا امیدوار. آنچه مورد بحث است «سیاست تجزیه» است که با خود « تجزیه» تفاوت اساسی داد. بله از سیاست تجزیه که گروهی آنرا پیشه خود ساخته اند ، و کسان کم تجربه و کم آگاهی هم که به دنبالش افتاده اند و فکر میکنند درست است ، بسیار نگران و غمناکم میکند: وقتی زندانی سیاسی در زندان تبریز، دفاع از حقوق انسانی اش را از دست میدهد و نمیداند که چرا از حقوق انسانی او دفاع نمیکنند، نمیداند قربانی چه سیاستی ست. و جوانی که در تهران به خاطر اعتراض به دیکتاتوری لت و پار شده و حتی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد، و صدایی از جوان آذربایجانی بر نمیخیزد، نمیداند قربانی چه سیاستی ست. اما من می بینم این دو جوان فدای چه سیاست و چه پروژه ای هستند. سیاستی که ما را با محیط بیگانه میسازد و با همه چیز ما بیگانه است.

سیاست « شعار بی موقع» شعار جدایی.

بدون اینکه شرایطی برای آن وجود داشته باشد. میدانم بدین جهت هم زده خواهد شد، اما غم من از ضرباتی ست که این شعار نادرست میزند و خواهد زد. این شعار در خدمت دیکتاتوری ست. و علیه رهایی و مبارزه. علیه خود زندانیان سیاسی ست. این است که نگران به شکست کشانده شدن تلاشهای جوانانم. می بینم این شعار چگونه رنج و زحمت و مبارزه جوانان را به هدر میدهد. و چگونه به خیر حکومت است. بله نگران بازی با زندگی جوانان سرزمینم هستم. از به هدر رفتن تلاشهای صادقانه آنان غمگینم. برای اینکه احساس مسئولیت میکنم در برابر کودک آن زندانی که با چشمان اشک آلود به من میگوید: «عمو! وقتی بابام را از من میگرفتند تو چرا سکوت کردی؟ چرا نگفتی من میخواهم همه و همه بما کمک کنند.» نگرانی من ، غم من ، اندوه کودک آن زندانی ست.