Skip to main content

«همان بهتر که همین دیکتاتوری

«همان بهتر که همین دیکتاتوری
آ. ائلیار

«همان بهتر که همین دیکتاتوری موجود قرنها ادامه یابد.» این نتیجه «تز خداحافظی» ست.که tara-ی گرامی، نوشته اند.و من بارها نوشتم که این تز «در خدمت حکومت و محکم کردن پایه آن است. و نه در جهت مبارزه با دیکتاتوری فاشیستی حاکم. اینجا به توافق رسیدیم. با « نگاه ملیتی به مبارزه و جامعه» صحبت را ادامه داده به نتیجه ی «موافقت با صدسال ماندن حکومت» رسیدیم. و از سوی دیگر «دو ناسیونالیسم ایرانی و ملیتی» را که اولی «خود را ایران و صاحب آن میداند- ودومی در مقابل راضی به حکومت صد ساله حاکم و تجزیه» است رسیدیم. اینجا خواستم دو نگاه ناسیونالیستی به مسئله ی «دیکتاتوری- و تبعیض» را نشان داده و نتیجه آن را ببینیم. هر دو دید نه در خدمت رفع تبعیض است و نه در خدمت رفع دیکتاتوری. فعل النفعالات جامعه و کشمکشها و مبارزه راه خود را نه بر اساس سیاست دو ناسیونالیسم میکشاید و نه این سیاست راحلی برای حال و آینده دارند.

براحتی هر دو نادرست اند.
« نه ایرانگرایی درست است و نه خداحافطی». چرا که مسیر حرکت عینی جامعه «مبارزه ده ها ملیونی مردمان آن در جهت رفع دیکتاتوری- بی عدالتی اجتماعی-و تبعیض» است. که من نام آنرا را« سیاست عمومی سه عنصری»، براساس «حرکت عینی جامعه» میگذارم. که نه در جهت سیاست ایرانگرایی ست و نه در جهت سیاست تجزیه و خداحافظی. اینجا 3 سیاست مطرح است که تنها سیاست عمومی سه عنصری درست است. چرا؟ مناطق ایران در مجموع یک جامعه است. براساس نظام «اقتصادی اجتماعی» . جامعه 80 ملیونی ایران تشکیل شده از 70 در صد جوان. 30 در صد هم دارای سن بالا هستند. اینان در گروههای اجتماعی ، اقشار و طبقات جای گرفته اند. در کل مشکلشان و کشمکش شان رفع 3 عنصر یاد شده از حیات اجتماعی ست. نگاه ایرانگرایی و نگاه تجزیه «گرایشهای سیاسی»هستند که تنها به دو گروه سیاسی از میان دهها گروه از آدمها متعلق اند. و ربطی به دانش جامعه شناسی ندارد. در دانش جامعه شناسی جامعه را با نگاه ناسیونالیستی تحلیل نمیکنند. اصلاً این نگاه سیاسی به جامعه-که یک پدیده عینی ست و تابع قوانین خود است- جایی ندارد.
«سیاست عمومی سه عنصری» سیاستی ست متکی بر قوانین عینی جامعه و فارغ از گرایشهای ناسیونالیستی. و « استراتژی -تاکتیک انقلاب دموکراتیک ایران» است. که میتواند در خدمت ساختن جامعه دموکراتیک و سکولار - با قدرت غیر متمرکز- تأمین اداره ی امور خود-« بدون تجزیه و بدون جنگ داخلی و بدون حاکمیت ایرانگرایی»، صلح و آرامش و امنیت و دوستی و مسالمت و فضای دموکراتیک را تضمین کند. این سیاست ناسیونالیسمها را کنار میگذارد و در خدمت به حرکت در آوردن همه 80 ملیون انسان است جهت گذر از طاعون موجود حاکم. من مطمئنم این سیاست در ایران پیشرفته و تحقق خواهد یافت. ادامه این کامنت را در کامنت شماره 1 و 2 میتوان پی گرفت.