Skip to main content

tara-ی عزیز، من از «مردم

tara-ی عزیز، من از «مردم
آ. ائلیار

tara-ی عزیز، من از «مردم آذربایجان» چیزی نمیخواهم. کسی نیستم به خود اجازه دهم از «مردم» چیزی بخواهم.من با «دوستانی» که اینجا کامنت گذاشته اند صحبت میکنم. «مردم» و «مردم آذربایجان» معنا و مفهوم دیگری دارد.و روی سخن هم با «مردم» تفاوت اساسی دارد با « دوستان کامنت نویس». اینجا دوستان ما حرف شان را گفته اند. منهم حرفم را نوشته ام. و ساده و روشن:« زندانی سیاسی و اسیر هرکس میخواهد باشد؛ هر نظر و عقیده ای میخواهد داشته باشد، لازم است از حقوق او دفاع نمود.» نمیتوان به بهانه ی اینکه « حقوقم نقض شده» برام «توهین»شده. اسیر کشی را تأیید کرد و یا حتی مسکوت گذاشت. کار عملی اینکه « ضرب و شتم زندانی -هرکس میخواهد باشد-عملی غیر انسانی و محکوم است». انتظاری بود از این دو دوست کامنت نویس. « کسی که بخاطر عقیده و جرم زندانی از حقوق انسانی او دفاع نمیکند » نیز محکوم است.

سخن « به من مربوط نیست» نادرست است. نقض حقوق به همه مربوط است. اینجا عامل اصلی «حکومت» است. و محکوم. من باز به خود اجازه نمیدهم به کسی بگویم فلان کار را بکن یا نکن. انجام هر کار انتخابی و بدلخواه است. ولی محیط هم «انتظاری» دارد. و حق دارد انتظارش را مطرح کند. من به شما و نه به کس دیگر نمی توانم بگویم چه بکنید یا نکنید. اما انتظارم را مطرح میکنم. و نظرم را.