Skip to main content

در مورد «برپایی تشکلات

در مورد «برپایی تشکلات
آ. ائلیار

در مورد «برپایی تشکلات آذربایجانی» در خارج از کشور، و «عدم دیرپایی آنها» توجه علاقمندان را به یک نکته مهم و تعیین کننده جلب میکنم: « علت عدم دیرپایی تشکلات آذربایجانی» در خارج چیزی نیست "مختص آذربایجانیها" باشد. این عدم دیرپایی گریبان گیر همه تشکلهای سیاسی ایرانی- از راست تا چپ- در خارج است. و از نظر من یک «رویداد طبیعی» ست.چرا؟چون «بالیق سودا اوزه ر. ماهی در آب زنده است. » پایه تشکل "محیط و جامعه» است. گروهی که در خارج پدید میاید فاقد جامعه خود است . نمی تواند دوام بیاورد و بعد از مدتی متلاشی میشود. تنها گروهی که کارش پشت جبهه بودن است- و از تلاش داخل حمایت میکند و خود را با مسایل داخل جور میکند -اگر استعداد و توان تجربی-نظری، و پیوند حمایتی درست و زنده داشته باشد - و مهارت حل تضادهای داخلی در پروسه فعالیت را داشته باشد-میتواند در خارج با کار کرد مثبت، دوام بیاورد؛

در غیر این صورت ازهم می پاشد. همچنان که تشکلهای مختلف ایرانی از چپ تا راست- از ملیتی تا غیر ملیتی غروب و طلوغ میکنند و این دور ادامه دارد. مثال نمیزنم که در هر زمینه فراوان است. به این علت نیز، هردو رژیم شاه-خمینی، با رفتن فعالان از جامعه به خارج روی خوش نشان میدادند. و هدفشان استحاله مبارزه آنها در خارج بود. هر دو رژیم از اثر منفی محیط خارج در مبارزه آگاه بودند. محیط خارج تنها میتواند پشت جبهه برای داخل باشد. اگر قدرت سازماندهی-فرهنگ-توان تجربی نظری- و کار و ارتباط زنده در حمایت از داخل را دارا باشد. تشکل در خارج و داخل به یک گلوله برفی میماند. در خارج هرچه بماند به علت نبود «حرکت» آب میشود- در داخل بر عکس هر چه حرکت کند قوی تر و بزرگتر میشود. «محیط حرکت» تنها در داخل جامعه وجود دارد. در بیرون امکان حرکت کم است و تشکل طی زمان آب میشود. حفظ خود در خارج و کمی رشد با تأثیر مثبت، کار هر کس و گروهی نیست. تنها استثنا ها از عهده این کار بر میایند.