Skip to main content

شما عاشق دانمارک شده اید،

شما عاشق دانمارک شده اید،
اقبال اقبالی

شما عاشق دانمارک شده اید، مبارک است، امیدوارم به پای همدیگر پیر شوید، ولی چند نکته را از خواننده نوشته تان بشنوید:
دانمارک و ایران را در یک برش زمان مورد قضاوت قرار داده اید. شما عاشق آنچیزی شده اید که از پی قرن ها مبارزه مردم به ثمر رسیده است. جنبش ملی، آزادیخواهانه و اصلاح طلبانه دانمارک در دهه های قبل از انقلاب فرانسه (1848) برای کسب قدرت خیز برداشت و روندی طولانی پیکارهای مردمی، اروپا و از جمله دانمارک توانست از زیر سلطه کلیسا خلاص شوند و دست کشیش ها را از زندگی و حکومت کوتاه کنند. و بالاخره جنبش های ترقیخواهانه و ازاداندیشانه با مبارزه، از جان گذشتن ها و دادن قربانیان بیشمار توانستند اروپا (و همچنین دانمارک) را از فرهنگ، منش و مناسبات فئودالی نجات دهند و دنیائی بنا کنند که معشوق شما گردد. اما در باره "عفریته" ای بنام ایران!

در دورانی که اروپا و از جمله دانمارک فردای بهتری برای کشور و مردم رقم میزد، در ایران قاجارها حکمرانی می کردند.
قاجارها نیز چون حاکمان کنونی علاقه ای به ایران و ایرانیت نداشتند و غرق در فساد اخلاق، مالی و سیاسی بودند. در دوران زمامداری قاجارهای بی‌لیاقت، ضعیف و ضد ملی بخش های بزرگی از ایران را جدا کردند.
"حــوزه قفقاز(معـــروف به 17 شهر قفقاز): شامل کشورهای: گرجستان،ارمنستان، اوستیای شمالی و جنوبی،آبخازستان(معروف به آبخازی)، دولت باکو و مناطق تحت تسلط روسیه شامل،داغستان و چچنستان(معروف به چچن)
حوزه ورارود ( آسیای میانه یا ماوراءالنهر): شامل کشور های
تاجيكستان،ترکمنستان،ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان
حوزه ایران شرقی : شامل افغانستان و هرات و دو سوم بلوچستان و کلات(در پاکستان)
-حوزه خلیج فارس: شامل بحرین بزرگ (متشکل از جزیره بحرین، قطر و کرانه های فعلی عربستان در خلیج فارس موسوم به منطقه الشرقیه)، عمان و استان جلفاوه (امارات امروزی)
حوزه کردستان بزرگ که دو سوم آن در جنگ های امپراتوری عثمانی با ایران به اشغال این کشور در آمد و بعد ها بین سه کشور ترکیه،عراق و سوریه تقسیم شد. این سرزمین ها یا بر اثر جنگ های نابرابر و یا با قرارداد‌های خفت بار و تحقیر‌آمیز منعقد شده بین شاهان ضعیف ایران و قدرت های استعماری به ویژه دسیسه‌های انگلیس كه بر ایرانیان تحمیل شده است، تجزیه شده است."

بیش از یک قرن پیش ملت ایران با پشتیبانی از انقلاب مشروطه برآن شد تا به اقتدار ایلیاتی و دینی خاتمه دهد. جنبش تجددخواهی و اصلاحات آغاز گشت تا از ایران کشور ساخته شود که چون دانمارک از افرادی چون شما دلبری کند. اما زخم هائی در 1400 سال گذشته بر پیکر این کهن بوم وارد گشت، بسیار عمیق تر بودند. برای این که ایران دوباره بپا خیزد، لازم بود که او شناخته شود.
تاریخ، فرهنگ و دستاوردهائی که برای جامعه بشری بجا گذاشته است. ایران بفرزندانی نیاز داشت و دارد که عمیق تر و صمیمانه تر او را بشناسند و با پرچمداران دین، آئین و فرهنگ ضد ایرانی تعریف نشود. آنچه امروز در ایران حاکم است، کالاهای مسمومی است که در این جامعه تزریق شده و می شود.
شما مقطعی از تاریخ دانمارک و ایران را دیدید و من ردی از دیالکتیک تاریخی و چرائی آنها در بیان تان نیافتم.
در هر صورت خوشحالم که بعنوان یک انسان احساس خوشبختی دارید و عاشق شده اید، در عین حال عمیقن برایتان متاسفم که ایران را نمی شناسید و آنرا با فرهنگ و منش دشمنانش تعریف می کنید!