Skip to main content

نامه یک بسیجی از روستای

نامه یک بسیجی از روستای
Anonymous

نامه یک بسیجی از روستای... شهرستان...

به: احزاب و فعالین سیاسی کورد رۆژهەڵات

در تحلیل هایتان دچار اشتباه نشوید
این نامە در سایتها کوردی و فیس بوک پخش شدە

نامه یک بسیجی از روستای... شهرستان...

به: احزاب و فعالین سیاسی کورد رۆژهەڵات

در تحلیل هایتان دچار اشتباه نشوید

همانطور که استحضار دارید در صد سال گذشته، کوردها مستعمره حکومتهای مختلف در چهار کشور عراق، سوریه، ترکیەو ایران بوده است و کوردها در این چهار کشور از تمامی ایدئولوژیها از راست افراطی تا چپ افراطی، جمهوریخواەو پادشاهی و... مورد ظلم و ستم قرار گرفته است. ویژەگی مفهوم استعمار این کشورها با مفهوم رایج در اندیشەهای سیاسی تفاوت دارد که در این نامه مجال نیست که به آن اشاره کنم. تنها به دو اصل مهم که با موضوع نامه در ارتباط است می‌پردازم .

به دلیل ارتباط شغلی و کنجکاوی خودم باعث شد که در ده سال گذشته به این موضوع بپردازم که چه عاملی باعث جذب مردم کورد به بسیج و سپاه بوده است؟ این نوشته براساس تجربه شخصی و نظرخواهی از همکاران بومی بسیجی به صورت شفاهی است، که دو عامل بیکاری و عرق ناسیونالیستی (به تعبیر دیگر ناوچە گرایی) باعث شده است تا کوردها به رژیم جمهوری اسلامی وابسته باشند که در زیر به صورت خیلی کوتاه به هردو می‌پردازم.

١-بیکاری: یکی از سیاستهای مشترک این چهار کشور علی الخصوص جمهوری اسلامی، عدم سرمایەگذاری و در تنگنا قراردادن مردم کورد است و این باعث وضعیت بد معیشتی و محتاج بودن خانوادەهاست که مهترین عاملی است که همکاران عنوان کردەاند. برای اثبات این عامل به بسیجیان روستاهای... که به دلیل توسعه شهری زمینهای کشاورزی آنها به کاربری مسکونی تغیرو ضعیت داد و بهتر شدن و ضعیت مالی آنها با عث استعفای آنها شد و الان سالی یکبار هم رنگ در ورودی سپاه و بسیج را هم نمی‌بینند.

٢-عرق ناسیونالیستی (ناوچه گرایی): شما تصور کنید که اگر یک نفر از روستای ما بسیج نباشد و پایگاه سپاه که بنابه فلسفه وجودی سپاه در داخل روستاها است چطور قبول کنیم که یک نفر از اصفهان بیاد به زن و بچه مردم نگاه کند، این گفته برای تبرئه خود و دوستانم نیست این یک واقعیت است، اگر کردها در چنین مکانی حضور نداشته باشند برای دولت مهم نیست، از سرمایه ملی خرج استخدام اشخاص غیره کورد است و بدتر به ضرر ما کوردهاست البته در صورتی که کوردهای بسیجی در آنها ذوب نشوند و این نیاز به آگاەسازی شما و رسانەهاست که در این رابطه برای کردهای بسیجی برنامه و راهکار بدهید و آنها را آگاه کنید که این امر مهم تا به حال محقق نشده است.

با این وجود بعد از سی و پنج سال جمهوری اسلامی هنوز کمتر از دو درصد از بسیجیان (منظور از بسیجیان استخدامی است نه بسیج عادی اجباری که برای جمهوری ارزشی قائل نیستن) تا حدودی به سمت جمهوری اسلامی گرایش پیدا کردەاند و در این دو درصد شما احزاب و فعالین سیاسی مقصر هستید که در آگاهی بخشی به آنها کم کاری کردەاید و همیشه آنها را غیره خودی و بی ارزش جلوه دادەید.

سیاست مشترک و هماهنگ این چهار حکومت به خصوص حکومت ولایت فقیه، قرار دادن کردها در دو جبهه مقابل هم است و این با سیاست گذاری و آموزش رسانەهای کردی به بسیجیان در نبرد مقابل احزاب کردی می‌توان از خاموشی اسلحه مقابل همدیگر و نشانەگیری به قلب نظام شاهد باشیم. با این وصف، بسیجی بودن ما نه از کورد بودن ما می‌کاهد و نه باعث بی‌ارزشی فعالیت شماها در راه آزادی این ملت و سرزمین در اسارت است. درست است که ما بسیجی هستیم ولی قلب و روحمان با شماست.

سخن آخر: ما بسیجیان کورد با پول سپاه و بسیج در کتابخانەهایمان کتابهای چهل سال خەبات و پنجاه سال خەبات، درد ملت کورد، تاڤگەی حەقیقەت، پس از شصت سال وجود دارد نه وصال امام.