Skip to main content

خانم مینا انتظاری عزیز!، بر

خانم مینا انتظاری عزیز!، بر
Anonymous

خانم مینا انتظاری عزیز!، بر طبق مثلی :" دیر به نتیجه صحیح رسیدن، بهتر از هرگز به نتیجه صحیح نرسیدن است." ملیتهای ساکن جغرافیای ایران نه از زمان آخوند خمینی بلکه از زمان رضاخان معدوم و پسر شیرین عقلش، محمد رضا، علیه ظلم و ستم مبارزه میکنند، در انقلاب 1357 سر مردم با تبلیغ کلمه "وحدت" کلاه گذاشته شد. در ایران هیچ ملتی نمی خواهد برده و نوکر ملت دیگر باشد. بنابر این هر ملتی میخواهد بزبان خود درس بخواند و دانشگاه برود. و در کنار آن از همان کودکستان به آموزش زبان انگلیس نیز بپردازد. تا فردا بتواند درمحیط دانشگاه با دیگر ملیتها رقابت بکند. زبان فارسی یکی از عامل اصلی باز دارنگی، ملیتهای جغرافیای ایران محسوب میشود، و مدت یکقرن است که با زور چماق بمردم و ملیتهای غیر فارس ایران تحمیل میشود. و قوم فارس که در هیچ زمینه ای صاحب علم و صنعت، تکنولوژی، و دانش مدرن، و اختراعات و اکتشافات نیست،

با سماجت تمام، هژمونی دیکتاتور منشانه خود را بمردم و ملیتها تحمیل کرده، و بجای عذرخواهی از ملیتهای غیر فارس، با صرف بودجه کلان بیت المال، به جوک سازی و تمسخر مللیتهای غیر فارس مشغول است. و این امر به نفرت عمومی، علیه قوم فارس دامن زده است. اغلب گردانندگان جامعه فارس متاسفانه با گستاخی تمام هنوز که هنوز است به تبلیغ پوک و خنده دار قوم آریا، و نژاد پرستی مشغول هستند، و حتا از ترس مطرح شدن حقوق بشر در ایران، حتا نامی از دیگر ملیتهای غیر فارس ایرانی، در امر ورزش نیز بر زبان نمی آورند، که این کار در تبلیغات تیم ملی فوتبال جغرافیای ایران نیز خود را به روشنی نشان میدهد، که در راستای چنین سیاست غیر انسانی، رژیم اسلامی هنوز هم، به هژمونی زبان فارسی، و قلع و قمع کردن زبان ملیتهای ساکن ایران پافشاری میکند، و از همین رو، مردمان غیر فارس، جغرافیای ایران را، بعنوان اردوگاه مرگ و شکنجه و زندان خلقها تلقی میکنند، و هیچکس نمی خواهد که نسل اندر نسل در زندان بسر ببرد. از سوی دیگر اغلب گردانندگان جامعه فارس با سکوت خود تلاش دارند که به هر نحوی هم که شده، این رژیم مستبد، و تمامیت خواه را، که هیچ حقوق زبانی، فرهنگی، مدنی، سیاسی و انسانی برای ملیتهای ایران قائل نیست سرپا نگه دارند. چون در صورت اجرای مصوبات حقوق بشر در ایران هژمونی قوم فارس از بین خواهد رفت. برای جلوگیری از این پدیده!، اغلب دست اندر کاران جامعه فارس پر و پا قرص چسبیده اند، به بیت رهبری خامنه ای، و با هزاران تقلا و تلاش از درگاه خامنه ای دیکتاتور، تقاضای دمکراسی، و اصلاحات مینمایند! و از ظالم به ظالم پناه میبرند! از طرف دیگر برای مغشوش کردن اذهان عموم، مردمان غیر فارس را به "وحدت" و مبارزه صوری علیه رژیم فرا میخواند، و میخواهند وانمود کنند، که گویا خواهان مبارزه علیه رژیم هستند، در صورتیکه نمیدانند که چنین نقشه هائی دیگر خیلی وقت است که برملا شده است. آنان نه در فکر مبارزه علیه رژیم بلکه در فکر اعمال هژمونی خود و زبان خود از طریق رژیم اسلامی، بملل غیر فارس هستند. غافل از اینکه حتا یکبار به مخیله شان فرو برود، که در عصر 21 یکم دیگر زمان عوض شده، و عصر برده داری، و استعمار بپایان رسیده است. و هر خلقی باید برای سرنوشت خویش، خود تصمیم بگیرد. و کسانیکه از دمکراسی حرف میزنند، باید به حقوق ملیتهای غیر فارس گردن نهند، و احترام بگذارند. زیرا دیگر زمان شعار "همه باهم" آخوند خمینی!، بپایان رسیده است، و تاریخ مصرف چنین شعاری سپری شده است. دیگر سیاست "فعلا بیائید متحد شویم و رژیم را سرنگون کنیم، بعدا ببینیم چه میشود، تمام شده است! در یک همکاری سیاسی، برای سرنگونی رژیم از قبل باید تمام حقوق زبانی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی، آزادیهای سیاسی، و حق تعین سرنوشت ملل غیر فارس مشخص بشود، که مردم بداند که برای چی انقلاب میکنند. و کسی که پذیرای چنین حقوقی نیست، پس تمایلی به سرنگونی رژیم اسلامی ندارد، و با آگاهی تمام دنبال وقت تلف کردن است ، تا عمر رژیم طولانی شود. دریک چنین شرایطی وضعیت جهنم ایران به همین منوال دوام خواهد یافت، تا روزی که بطورغیر منتظره بکلی از هم فرو خواهد پاشید. و دیگر هیچ نیروئی قادر نخواهد بود جلوی انفجار گسست را بگیرد. نه آمریکا، نه اروپا و نه پوتین!