Skip to main content

لیلای عزیز، درست است دوستان

لیلای عزیز، درست است دوستان
آ. ائلیار

لیلای عزیز، ممنون از تذکر شما.درست است دوستان حق طلب و انسان دوست و آزادیخواهی مثل شما و دکتر قره جلوی گرامی و دکتر براهنی عزیز و دیگران، در جنبش حق طلبانه آذربایجان کم نیستند. چه در داخل و چه در خارج. این نکته را به متن افزودم. اما سخن من پیرامون هیاهوی صاحبان شعار های غیرعملی و راسیستی ست که انجمنها و دنیای مجازی را قروق کرده اند. و در باره ی کسانی ست که قلم میزنند، تبعیدی اند و یا زندان و شکنجه شده اند ولی در نوشته هایشان ژن شناس اند. و بخشی هم در تعظیم به حکومت و سیاستمداران باکو و آنکارا راه نجات میجویند. و مبارزه حق طلبانه وآزادیخواهانه رامی پوسانند. ممنون از دعوتتان به گفت و گو. کاش فرصت اش را داشتم.متأسفانه سالهاست بخاطر کمبود وقت نتوانسته ام در پالتاک و فیسبوک و اینها حضور داشته باشم. شرکت کنندگان این مجالس اگر دوست داشتند میتوانند نقد نظرات خود را اینجا مطرح کنند.خوشحال میشوم.

در مورد چپ باید بگویم چپ مسئله اش را با مبارزه آذربایجان حل کرده است. آن موافق حقوق و حق تعیین سرنوشت است
و کار و مشکلی با این مسئله ندارد. و حل درست آنرا در گرو پیروزی برنامه های خود میداند. مانند اشرف دهقانی و یا دیگر چپهای نامدار و سازمانها . و افراد چپ تنها ومستقل. چنبش آذربایجان با این وضعی که تا خرخره در ناسیونالیسم کور فرورفته کششی برای چپ ندارد. من چگونه میتوانم اشک خونین کودک فارسی زبان دروازه ی غار تهران را از اشک گونه های پژمرده در فقر کوچه پس کوچه های تبریز تفکیک کنم؟ نه ، این جدایی و تفکیک برای چپ ممکن نیست. و حق هم دارد. چپ به دنبال انجام کارهای خود است. چپ ایران اکنون میکوشد «تشکل بزرگ» خود را بیافریند. شاید که بهتر کارکند. زحمت در «گل و لای» ناسیونالیسم را تباهی وقت میداند. و حق هم دارد. من و امثال من نیز بخاطر غم جوانان، تجارب خود را منتشر میکنیم. تا نگویند بی بو بی خاصیت بودیم و چیزی نگفتیم و ننوشتیم. مبارزه مستقلانه آذربایجان بجز دموکراتیسم و اومانیسم و عدالت اجتماعی راه دیگری ندارد. برای شما و دیگر دوستان پیروزی آرزومیکنم. بار مبارزه بر دوش انسانهایی مثل شما و دوستانتان است. موفق باشید.