Skip to main content

آزاد اورمولو-ی عزیز، من یک

آزاد اورمولو-ی عزیز، من یک
آ. ائلیار

آزاد اورمولو-ی عزیز، من یک بچه ام -قونچا- مریض است در بیمارستان افتاده، چشم به در، منتظر من است. آن یکی بچه ام -لاچین- را کابوس برده، گم اش کرده ام ، نمیدانم کجاست؛ باید بروم دنبالش. نرودا صدایم میکند ، خیلی وقت است. قبل از اینکه به دنیا بیایم. باید بروم ...