Skip to main content

آزاد اورمولوی عزیز، نگرانی که

آزاد اورمولوی عزیز، نگرانی که
آ. ائلیار

آزاد اورمولوی عزیز، نگرانی که هست. آنهم چه بسیار! نگران همه چیز و همه کس ام. به ویژه آذربایجان. تقریباً همه ی نوشته هایم پیرامون آذربایجان است. ناامیدی، بله، از بسیاری چیزهای واهی نا امیدم. اما به چیزهایی که نشان میدهم و تأکید میکنم خیلی هم امیدوارم. میدانم دیر یا زود سبز خواهند شد. پیری، نترس، تازه در مسابقه جوانی با فرزندانم برنده شده ام! لحن، نشانه ی پختگی ست. خستگی، بله ، خیلی خسته ام. چون کارم زیاد است. نوشتن. بارم. باید ببرم . چاره ای نیست. شاید بتوانم به دوش دیگران برسانم. چیزی را که به زبان خودمان نوشته ام ، مجبورم به زبان دیگر هم برگردانم. بخاطر انتشار.خوب، بارم مضاعف است دیگر. و آزار. و ستم . تهیه مطالب دو زبانه که همه از زیر دست من رد میشوند، پدر در میاورند.. ولی با این همه، خستگی و شکست ناپذیرم.