Skip to main content

ناظر عزیز، سیاست یکسان سازی

ناظر عزیز، سیاست یکسان سازی
آ. ائلیار

ناظر عزیز، سیاست یکسان سازی یادگار پهلوی هاست. که از طرف احزاب حکومتی نیز مورد دفاع بود. بعد از بهمن 57 پهلوی شکست خورده و احزاب سابق هم متلاشی شدند. اکنون بقایای آنها در خارج سکونت دارند و از یکسان سازی باز هم دفاع میکنند. در داخل ایران، بگوییم 80 میلیون مردم زندگی میکنند ، بالا سرشان اسلامی ها هستند. و احزاب حکومتی. اینان هم سیاست یکسان سازی را اجرا میکنند. اینجا مشکل عمده و اساسی همین اجرای سیاست مذکور توسط حکومت و احزاب وابسته است. و مانع عملی در لغو این سیاست همین حکومت اسلامی ست. اگر این سد بشکند مانع عمده رفع تبعیض شکسته است. از این رو بود که در کنفرانس آمستردام روشنفکران آذربایجانی با جمع 600 نفری مانع اصلی رفع تبعیض را حکومت اسلامی ارزیابی کردند و سیاست خود را مبارزه با آن اعلام نمودند. که در قطعنامه دوازده ماده ای دیده میشود.

اینان میدانستند غیر از مانع عمده که قدرت و احزاب حاکم و اجرا کننده سیاست یکسان سازی اند، بقایای سلطنت و اجزاب وابسته و شکست خورده در خارج نیز هستند که از این سیاست هواداری میکنند. و غیره. اما غیر عمده را جای عمده نگذاشتند. و ایده ی « فارس،ترک» مطرح نکردند. می نویسند « كنفرانس، جمهوري اسلامي ايران را... مانع اساسي ميشمارد، چرا كه اين رژيم در تقابل با هرگونه تحول دمكراتيك است.» حال این دید را با «بینش فارس،ترک»گرایی مقایسه کنید. این بینش «جنگ 72 ملت» را پیش می برد. با مقابل هم قرار دادن فارس،ترک؛ترک،کرد؛ و غیره. که در خدمت ویرانی ست. برای من نهایت تأسف است که شما به عنوان یک دوست دار رفع تبعیض همه جانبه می نویسید «یا خواست پان فارسیسم، و یا نابودی همه!!» . نه خواست «یکسانسازی» درست است و نه «نابودی همه». خواست رفع تبعیض و تعیین سرنوشت ، اداره امور خود درست است ولی نه از «راه نابودی همه». خواست نابودی همه تحقق یابد دیگر «زندگی» نیست که بتوانیم در چگونگی آن فکر و عمل کنیم.اینها راحلهای نادرستی که بدرد ما نمی خورند. میخواهیم زندگی را حفظ کنیم. و تبعیضها را رفع نماییم. میخواهیم برابری حقوق را اجرا کنیم. و امور خود را مستقلاً به عنوان یک واحد از جامعه اداره کنیم. این خواست نه نیازی به فارس-ترک نامیدنها دارد و نه ضرورتی هست چیزهای فرعی و غیر عمده را به کوهستان صعب العبور تبدیل کنیم و بر طبل جنگ و نابودی همه بکوبیم. نه نیازی به نفرت و کینه و دشمنی هست. همه انسان اند. همه دوست دارند در صلح و آرامش زندگی کنند. ما برای حل مسایل جامعه خود نیاز به دوستی و ارتباطات سالم و درک یکدیگر داریم. در سند آمستردام قید شده «... با اعدام و هر نوع شكنجه بطور قطعي مخالف » اند. بر «اجرای حقوق بشر»تکیه میکند. اینجا از پان و مان سخنی در میان نیست. این ایده ها ناقض فکر «نابودی» همه است. فکر «نابودی همه» بدون رو در بایستی باید بگویم یعنی «کوره های آدم سوزی»! فرق نمی کند فارس چنین بگوید یا ترک یا کرد. من یقین دارم مردمان ستمکشیده ما نمی توانند به دیگری ستم کنند. و خواهان سعادت همه هستند. فیلم ویدئویی تظاهرات اعتراضی اورمیه برای دریاجه را نگاه کنید که چگونه یک جوان معترض پلیس موتور سواری را که در حمله به معترضان زیر موتور خود گیر کرده و بر سرش سنگ میبارد رها میکند. و راضی به آزار او نیست و میداند هدف، مبارزه با سیاست ضد محیط زیستی و سیاست تبعیض است نه «شکنجه و کشت و کشتار» این فرد و آن فرد. پاسداران کودک 10 ساله کرد را که کنار رود در اورمیه بازی میکرد به گلوله بسته و کشته بودند. آشنایی، ترکی زبان، گفت میروم در مجلس ترحیم این کودک شرکت کنم احساس میکنم فرزند من کشته شده. و رفت. از میان منطقه ای گذشت که همه جا توسط گروههای مسلح کرد حفاظت میشد.و احتمال اشتباه بود که او نیز کشته شود. اما رفت و سالم برگشت. و مجلس بسیار خوشحال بود که هنوز انسانهایی هستند که تحمل ستم را ندارند. این است «قلب مردم ما» . آنها عاشق سعادت خود و همگان اند. برای مبارزه، رفع ستم، باید قلب مردم را شناخت.