Skip to main content

هر تحلیلی که منافع و امنیّت

هر تحلیلی که منافع و امنیّت
ناصر کرمی

هر تحلیلی که منافع و امنیّت ملّی کوتاه و درازمدّتِ ایران را در خاورمیانه و فرا تر از آن بطور روشن و مستند مشخص نکند و به استراتژیها و جیهه بندیهایِ لازم آن برای رسیدن به این اهداف نپردازد، فقط پراکنده گویی بسود حاکمیّتِ نظام جمهوری اسلامی است. جنگی که اکنون در خاورمیانه میگذرد، در فرآیندی وسیعتر استراتژی جهان سرمایه داری در بحران است. جهان غرب اکنون به این نتیجه رسیده است که با برکناریِ حکومتهایی مانند شاهنشاهی در ایران، تز گلوبالبیزاسیونِ بدون دمکراسی، برداشتن صدام حسین ها، مبارکها، و بشار اسدها ،در درازمدّت تسلط بر منابع نفتی و انرژی شاهراهای ترانسپورت خاورمیانه تضمین نیست،

در نیتجه جنگ قومی و دینی بین سنّی و شیعه را مطرح کرده است. تا زمانکیه یک قطره نفت و یک متر مکعب گاز در خاورمیانه و منطقه هست، جهان غرب و سرمایه داری نمیگذارد که آرامش و دمکراسی در منطقه جایگزین گردد. این سیاست اسلام بینادگرایی تُرک تباران دوران صفوی و عثمانی را در ایران و ترکیه دوباره در منطقه برجسته کرده است. بار دیگر تکرار میکنم سرانجام اسلامگرایی و نتیجهء نهایی جنگ بین سنّی و شیعه هیچ فاکتور مثبتی برای ما ایرانیان ندارد و فقط و فقط بسود پان ترکیسم و پان عربیسم، هست، که در این وسط غرب و جهان سرمایه داری هم از این آب گل آلود ماهی خود را میگیرد. تازه اگر نظام صفوی شیعه گری علی خامنه ای در ایران امروز، موفق شود، مانند روسیه که موفوق شده" کریمه " راباز پس گیرد، منطقهء جنوب عراق که در دوران صفوی به ایران تعلق داشت باز پس گیرد، باز هم ایران و هویّت ایرانی بازندهء این بازی سنّی، شیعی هست و با جهان عرب و رادیکالهای اسلامگرا بویزه عربی آن روبرو خواهد شد. جنگ بین شیعه سنّی و در شاخه های دیگر دین اسلام از 1400 سال پیش تا کنون آغاز شده و پایانی ندارد، بنا بر این موضع اصلی ایرانیان در این جنگها بیطرفی کامل هست. بگذار سپاه "داعش" تمام کشورهای عربی را تسخیر کند و حکومت دلخواه خود را بر پا سازند، به ما ایرانیان ربطی ندارد. امّا وظیفهءِ تاریخی و سیاسی هر حکومت ایرانی است که از هر گونه کمک به حکومت خودمختار کردستان شمال عراق کوتاهی نکند. آقای فرخ نگهدار زمانی در میدان سیاسی پیدا میشود و دست به قلم میبرد، که آقای خامنه ای به مشاورت و راهنمایی ایشان سخت نیازمند هست، به عبارتی دیگر این تحلیل و نوشتهء ایشان نامه ای دیگر به رهبر انقلاب علی خامنه ای است. تا زمانکیه محمّد برقعی ها و فرخ نگهدارها در جامعه ایرانی به عنوان روشنفکر و تئوریسین دمکراتیک شناخته میشوند، جز شکست و تحقیر و عقب ماندگی ایران انتظار دیگری نباید داشت. دیدگاه آقای دکتر کاظم علمداری در مقالهء تحت عنوان" جنگ در عراق جنگ ایرانیان نیست" بار دیگر روشنفکری متعهد، دیدگاه راسیونال خود را به نمایش گذاشته است، آقای علمداری در بین آکادمیکها و جامعه شناسان ایرانی، یک استثنا هست. که مقالات علمی ایشان کمک بزرگی به روشنگری به پیشبرد دمکراسی و به پیوستن جامعهء ایرانی به جهان پیرامونی کرده و خواهد کرد. جامعهء ایرانی باید از دیگاه حزب توده ای و اکثریتی و اصلاح طلبی بگذرد، اوّلین قدم منزوی کردن دیدگاههای کجروانهء اعضا و هواداران دیروز و امروز این سازمانها و احزاب هست. مقالهء آقای نگهدار فاقد پشتوانهءِ تاریخی، تحلیلی نادرست از اوضاع منطقه، بی توجهی به منافع و امنیّت ملّی ایرانیان، و فقط همان کج روی و بیماری گذشته است.