مطلب زیر و یا به قول امروزی ها کامنت زیرا اقا صادق را که خواندم با خود فکر کردم که دلیل نوشتن این گونه کامنت ها چیست؟
دشمنی با مردی که هزار سال پیش از ما زندگی میکرد.توانائی ان مرد بیشتر از ان نبود که ما میدانیم و لی نخبگان امروز از مخالف و موافق ان مرد چه پیامی و اندرزی و یا هدیه ای برا ی کشور و قوم تبار خود اورده اند؟ اینکه کسی از ان مرد گهن سال به بدی یاد کند با انکه سنگ قبری را می شکند یکی نیست؟
فرض بفرمائید که فردوسی نبود با سعدی چه میکردید؟ اگر سعدی نبود درباره قاانی چه مینوشتید؟بهرحال .
سعدی و فردوسی و بسیاری همانند او چه شرقی و چه غربی زمانی رنگ میباختند که منتقدی حرفی جدی برای گفتن داشت.
با چها رجلد منتخبات لنین و مانیفست و اثار رفیق مائو نمیتوان به جنگ فرهنگ بشری رفت .نتیجه ان ارزوها و تلاش ها و زندان رفتنها و خطرات را به جان خریدن را ما در فردای
مطلب زیر و یا به قول امروزی
مطلب زیر و یا به قول امروزی
Anonymous
انقلاب اسلامی مشاهده کردیم . دیدم که چگونه منادیان نجات طبقه کار گر پادوی ارتجاع سیاه شدندو عاقبت این بی تدبیری را چگونه سخت پرداختند و هنوز میپردازند.دهن کجی این وان به فردوسی و همانند او پی امد ان رفتار و کردار شرم اور حضرات چپ است که اصلاح جهان را فقط در نابودی مخالف می دیدند.تاسف این نیست که به فردوسی توهین میشود .نه. تاسف از این است که این انسان توانائی گریز از حقه شیطانی و فریب و مکر مکتب چپ را نداردو بدبختی و نا کامروائی خود را در نوشتن شاهنامه جستجو میکند..سخنرانی شاملو درامریکا در باره فردوسی خود گویاست که از کدامین دیگاه به گذشته نگاه میکند و چه هدفی را تبلیغ میکند.تاسف از این است که ارمان چپ تومار زندگی مردم ایران را از هر طبقه و دسته و گروه به تباهی کشاند.تاسف از این است که با سوادان کشور از هر قوم گروه به جان هم افتاده اند و دیر یا زود به گشتار روی میاورند .و این چنین مباد.