استاد عزیز
هماانچه را که شما به عنوان سند ،مرجوع میکنید، خود به راحتی میتواند به نحوه دیگری خوانده ،تحلیل شده ونیز فهمیده شود .
با تشکر از جمع آوری این همه اسناد و ارجاعات پراکنده که برای روشن کردن مسوولیت واحد و کامل ملت ایران در امر انقلاب صورت گرفت ،بنده به نتیجه عکس نتیجه گیری شما رسیدم (اگر چه اعتقاد به وجود دخالت خارجی از شروع و تحریک و تهییج مردم به انقلاب تا به نتیجه رساندن آن، پیش مطالعه مقاله شما هم در من وجود داشته)ولی با این که در نتیجه گیری همسو نیستیم و نیز با احترام وعلاقه همیشگی واقعا قدردان همه زحمت شما در روشنتر کردن برخی زوایای این گوشه از تاریخمان هستم .
اگر ممکن است و مربوط ،لطفا اشاره جامعی بکنید به اینکه کار از کجا خراب شد؟و انقلاب به بیراهه افتاد؟آیا نگاه رمانتیک و نوستالژیک به مبارزه سیاسی واقعا میتوانست درستتر و مناسبتر و کارسازتر از عملکرد
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده
" در میان مسئولین آمریکا «سولیوان» و «رمزی کلارک»، از همه عاقلتر بودند، شاید به همین دلیل کاخ سفید به گزارشهایشان شّک میکرد. "
آیا عقلانیت سولیوان و کلارک در جهت منافع ملت ایران بود یا خودشان؟
من با تواضع دوستدار نگاه انسانی شما و قدردان قلم توانا و سلیم وصریح و پاک شما هستم و در مقام یک خواننده (نیمه مطلع)و جویای واقعیت گاهگاهی سوالی میپرسم به امید آنکه شاید (تو به چشم من در آیی! )به لطف پاشخی درخور ،از این دایره بسته مشئوم و گنگ ،سر برون آرم و نوری بینم .میدانم که هر سوالی را پاسخی نشاید ،که وقتتان تنگ است و تکلف بسیار ،ولی اگر پاسخی بگیرم شاد میشوم ولو کلامی کوتاه باشد .
در خاتمه همدردی و تسلی بی شائبه مرا برای آنکه رفت "و دیگر نه بر قفاش نگاه ...از خرابی ماش نه ابادان! ..دلی از ما ولی خراب ببرد "بپذیرد .
دوستدار واقعی نادر