Skip to main content

استاد عزیزم ،همنشین ارجمند

استاد عزیزم ،همنشین ارجمند
Anonymous

استاد عزیزم ،همنشین ارجمند
با امتنان از پاسخی منطقی و تا حدودی جامع (آنهم با این سرعت )،به اطلاع شمای عزیز میرسانم که کمتر مقاله و نوشتاری(تاریخی) از شما خوانده ام که با دردهااتان نگریسته ام و با خیرخواهی و آرزومندی انسانی شما دلگرم نشده باشم و اگر مطلب علمی بوده باشد از درک واسع و عمیق تان در آن حوزه بهره نبرده باشم . شما و دانسته هایتان ،نظرات و دیدگاه هایتان را بخشی ارزشمند از دارایی تاریخ معاصر من میدانم و قدر دان این همه هستم.
در اینکه به عنوان یک ملت باید خود را مسوول وضعیت کنونی بدانیم با شما همنظرم ولی زیربنای تحرکات و فعالیتهای سیاسی در ایران را (چه از جانب حکومت و یا از سوی نیروهای سیاسی موافق و موافق با آن )به گونه ای سنتی (بیشتر مستقیم و گاهی غیر مستقیم )محصول و تولید دخالت بیگانگان،دانسته و خصوصا تاریخ مدرن ایران (از مشروطه تا کنون)را سرشار از مدارک و شواهدی

بر ثبوت این دخالتها مییابم . تصور من بر این است که در جنگل پر راز و رمز سیاست ،اگر تصویر بزرگ را مورد نظر و توجه قرار دهیم ،شاید راحت تر ببینیم که که یک ماشینری بزرگ که تشکیل شده از سیستمهای متفاوت (کشورها) با اندازه ها و نحوه عملکرد های به ظاهر متفاوت، چگونه با یکدگر مرتبطند و هر کدام از آنها در کدام گوشه این مجموعه بزرگ (برای حرکت و پیشبرد زندگی روزمره مردم )چه میکنند و چه گونه کار میکنند . چه تاثیراتی میگذارند و چه بر میگیرند .
با پوزش خواهی از این نثرپر تکلف و پاراگرافهای طولانی باید خلاصه کنم که مدیریت بحران در جهان غرب به معنای این نیست که بنشینند تا بحرانی پیش بیاید تا آنان به تدبیرش برخیزند یا بنشینند بلکه تفکر و فلسفه سیاسی و سیاست غرب به تولید کار (بحران) است برای واکیوم موجود ،یعنی اینان با علم و شناخت نسبتا جامعی که از فرهنگ و عصبییت جوامع مختلف
بشری دارند و نیز تاثیرات متقابل این فرهنگ ها بر، یا علیه خود و دیگری میتواند ایجاد کند ،اقدام به برنامه ریزی و ایجاد بحرانهایی میکنند که از پیش، دستور مدیریت آن را ،بر اساس آن علم و شناخت ، تهیه کرده اند .
وظیفه سائل درک ،ادراکات آنان از فرهنگ اینان است و البته پیدا کردن( پرتقال فروش !) راهی که فردای مجهول انسان را ختم به خیر کند .برای من این راه ،بجز از میان عدالت اجتماعی و سوسیالیسم مبتنی بر کرامت انسانی نمیگذرد که باز البته از اینهمه همیشه در نوشتار شما نشانها جسته و میجویم .
با سپاسی صمیمانه
نادر