Skip to main content

یکی از کاربران بنام "مراد"

یکی از کاربران بنام "مراد"
ناصر کرمی

یکی از کاربران بنام "مراد" با بی ادبی به ایرانیان اصیل ناحیهء بختیاری توهین کرده، و گفته است که برای کسب ایرانیّت باید به کوههای مسکونی بختیاری ها برود، در زیر متن یک ایمیل که احتمالأ از سوی نسل جوان بختیاری که از سرزمین بختیاری گفته است برایم فرستاده شده است را می آورم، تا کاربر گرامی "مراد" حساب کار و روزگار خودش را برای امروز و فردا بکند و تکلیف خودش را معیّن کند که با چه کسانی سر و کار دارد.
طبق اطلاعات کسب شده، امثال چنین متن ها و ویدئو ها بوسیلهء SMS روزانه در بین جوانان منطقه بصورت فراگیر در جریان هست. در واقع میشود گفت که آتشی بس بزرگ زیر خاکستر هست،

● من یک لُر هستم
قبل از خواندنِ این نوشتار برای کسانی که سعی در به انحراف کشاندن احتمالی افکار دارند میگویم ما لُرها اول یک ایرانی هستیم بعد یک لُر
من یک لُر هستم. از تبار خاک ایران، از نژاد پارس
از تبار مردمی که اگر نام و رسمشان به بلندای ایران نباشد ولی به بلندای تاریخ هست.
من اگر زاده کوروش نباشم، عموزاده اویم. اگر مرا نَسبی با مردان مشروطه ی فاتح تهران نباشد، سببی هست.
من از تبار قومی هستم که با نام ایران پیوند خورده و گُسستن نخواهد شد.
نه مهاجر بوده ام و نه رانده،
اصالتم را از "پارسه" باید پرسید و نشانم را ا آرامگاه کوروش.
فرهنگم را از نگاره های چغازنبیل بر رخت مردان و قر شولار زنان قومم بیابید که "شرم، فروتنی و سنگینی" یادگار اهوراست بر لباسمان.
توحیدم را از آتش چاله هاو ارگه های چادرمان و رقص چوبی مان باید نشان گرفت که پاکی را در خود به یادگار از کهن زمان با خود آورده است.
نشان تبارم را از شیرهای سنگی بپرسید که مردانگی و جوانمردی را از شیران سرزمینم آموخته.
من لُر هستم
پدرم خورشید و مادرم ماهتاب. پدرم کوه و مادرم رود.
تبارم از جایی است که خدا را در زمین میتوان مشاهده کرد، جایی که کوه به آسمان بوسه میزند.
مرا در چنگیز و تیمور مجویید. مرا از پان ترک و پان عرب مجویید.
من همانم که رضا شاه را برای گذر از دیارم به باج دادن وا داشتم.
من همانم که اگر مرا در لباسم ببینی"شاهنشاه کوروش" را با لباسش دیدی.
این هویّت من است. دلت دیدار آتوسا، کاساندان و آناهیتا را میخواهد؟ بنگر به زنان قومم که هیبت آنان را خواهی یافت.
من لُر هستم...
جا ماندهءِ ایران کهن. واژه واژه ام را در شاهنامه بیاب و ذره ذره ام را در افسانه ها..
آری من ایرانیم.
همان که هیچ گاه خود را از ایران جدا نپنداشت و دم از جدایی نزد. من همانم که هیچ متجاوزی نتوانست به سرزمینش گامی سنگین گذارد.
هزاران سال است که هنگامه جنگ، جنگ آوران جلودار سپاه ایرانیم و خواهیم ماند. من همانم که در جای جای تاریخ از خود یادگار گذاشته ام...
آری با افتخار میگویم من پارسی ام، من ایرانی تبارم، و لُر.