Skip to main content

دستوارت اسلام زمان حیات محمّد

دستوارت اسلام زمان حیات محمّد
ناصر کرمی

دستوارت اسلام زمان حیات محمّد ابن عبدالله که بعداز وفاتش در زمان خلفای راشدین به یک دین تبدیل شد، یک ساختار کاملأ سیاسی و حکومتی است، که تواست جوامع عربی پراکنده را زیر سقف خود جمع کند، و بر علیه دو قدرت آن زمان یعنی امپراطوری رُم شرقی و ساسانیان بپا خیزند. شکست ساسانیان پیامد اوّل جنبش اسلامی است. امپراطوری رُم شرقی هم بوسیلهء عثمانیان این ادامه دهندگان اسلام سیاسی و خلیفه گری و سلطانی باشکست روبرو شد، کوتاه سخن اگر ساختار سیاسی یونان باستان "پرنسیپ دمکراسی" آنهم دمکراسی بدون واسطه بود، اگر ساختار سیاسی امپراطوری رُم " پرنسیپ جمهوری" بود، اگر ساختار حکومتی هخامنشیان و ساسانیان " ساتراپ" غیر متمرکز و میتوان گفت که شکل و ساختاری از فدرالیسم شناختهء شدهء امروز بود،

دین اسلام همان نظام و ایدئولوژی و ساختار حکومتی و تمدن سازی اعراب است که در حقیقت نمیشود نام دین و یا مقدسات بر آن گذاشت، پلاتفرم و جهان بینی این ساختار سیاسی و چگونگی به قدرت رسیدن آنرا در کتابی بنام قرآن جمع آوری کرده اند . در این ساختار سیاسی دو نهاد قدرت سیاسی و نهاد دین و مذهب را در یک ارگان متمرکز کرده است، و رهبر،پیشوا، یپامبر، امام، خلیفه، سلطان، رهبر انقلاب امروز ایران در نوک هرم سیاسی و دینی آن نشسته است. جدایی دین از سیاست در دین اسلام به معنی واقعی امکان پذیر نیست، مگر اینکه این دین و فرهنگ و مناسبات اجتماعی آن به زیر مجموعه ای از مجموعه های بسیار فرهنگی یک جامعه گنجانیده شود و خود بخود به فراموشی سپرده خواهدشد.
بنیاد گذار جهاد و اسلامگرایی رادیکال امروز در خاورمیانه، قیصر آلمان ویلهم دوّم هست. که شخصأ به شرق سفر کرد. استراتژی اسلامگرایی و جهاد اسلامی مسلمانان به رهبری حکومت آنزمان آلمان در خاورمیانه برای رویا رویی با بریتانیا و روسیه بود، که حتّی قصد داشتند این موضوع را تا به هند تحت فرمان انگلستان هم گسترش دهند. عملی کردن سیاست انقلاب مسلمانان خاورمیانه بر علیه انگلیس از سوی رهبران آلمان به حکومت خلیفه گری عثماینان واگذار شد،
مغز متفکر و نمایندهء حکومت آلمان که باید انقلاب و جهاد اسلامی را در منطقه و در دستگاه عثمانی بر علیه انگلیس رهبری و کنترل کند فردی شرق شناس بنام: Max Frehrr von Oppenheim بود. همزمان بااسلامگرایی آلمان به فرمانبری عثماینان،Thomas Edward Lawrence افسر، باستان شناس، جاسوس انگلیسی، اعراب را که از سیاست تُرکی کردن جوامع عربی بوسیلهء عثمانیان به تنگ آمده بودند، بر علیه عثمانیان سازماندهی کرد. بهر حال نتیجهء آن شکست آلمان در جنگ جهانی اوّل بود و فروپاشی عثمانیان شد. چند دههء دیگر خود انگلستان لیگ عربی را تأسیس کرد، دین اسلام عامل حماقت و استعمار جهان و خاورمیانه است
دین اسلام بر علیه دمکراسی و بر علیه دگر مردمان با مذاهب دیگر، بر علیه سایر تمدنها و فرهنگهای دیگر، به مناسبت هژمونی اعراب و مسلمانان و ادامه دهندگان راه و روش آنها از جمله عثماینان و تُرک تباران آفریده شده است، این ادعا را میشود به روشنی در خارومیانه، در ترکیهءِ امروز اثبات کرد.

خشونت و رادیکالیسم و دشمنی با دگر اندیشان و غیر خودی ها در ذات تئوری و پراتیک دین اسلام است، دلیل عقب ماندگی و بی عدالتی اقتصادی در جوامع مسلمان خود اسلام و دین اسلام و حکومتهای وابسته به آن است، اسلام یک دین خشونت گر و دشمن تراش هست، اسرائیل نباشد کس دیگری است، اندیشه ستیز و ضد آزادی و ضد دمکراسی است، کاریکاتور یست ها و نویسندگان فرهیخته و روشنفکران سکولار با شهامت ماهیّت دین اسلام را زیر و رو کرده اند، و چهرهء پلید آنرا به نمایش گذاشته اند، دین اسلام رادیکال دارد آخرین نفسهای خود را میکشد،
من معتقدم که جهان شرق به تنهایی نمی تواند و یا بعضی از اقوام و نژادها از جمله تُرک و عرب نمیگذارند که اسلام سیاسی از سکوی خاورمیانه پایین اید و جایگاه سکولاریسم را بپذیرد، پروسهء سکولاریسم در جهان شرق و خاورمیانه بوسیله خود جهان غرب شروع شده و بوسیلهء همین اروپا و آمریکا و جهان صنعتی و متمدن جایگزین خواهد شد. که روشنفکران سکولار و مردمان دمکراتیک باید غرب را در این راه یاری دهند.