Skip to main content

جواب سؤال 4 و 5 و 6:

جواب سؤال 4 و 5 و 6:
Anonymous

جواب سؤال 4 و 5 و 6:
در جواب این سؤالات که به نظر ما سوالات سختی هستند، اول از همه باید این را بگویم که این شوهر خاله ما انسان بسیار خائنی می باشد. آقاجان ما می گوید که این خیانت پیشگی به دلیل تبار قروقاطی اوست چون آقا طاهر (شوهر خاله ی ما) جزو آن عده از ایرانیان فلات مرکزی است که در خدمت شیعه گری و ترک تباری می باشند. بعدش هم همیشه اضافه می کند که: ژیان ماشین نمیشه، باجناق فامیل! البته این را نیز بگویم که ننه جان ما با این حرف آقاجان مخالف است و می گوید باجناق از قدیم و ندیم، هیچ وقت چشم دیدن باجناق را ندارد وگرنه آقا طاهر اتفاقا انسان بسیار خوبی هم هست. من هم راستش نمی دانستم که حرف آقاجان را باید قبول کنم یا حرف ننه جان را.

تا پریروز که داشتم جواب سؤالها را می نوشتم و جوابی برای سؤال 4 و 5 و 6 پیدا نمی کردم، ننه جان ما گفت بروم مکانیکی آقا طاهر و از ایشان بپرسم. در جواب سوالهای من، آقا طاهر جوابی داد که هیچی از آن سر در نیاوردم. یعنی گفت که: پسر جان، بی عدالتی و فاصله طبقاتی در همه جای دنیا و در غیاب احزاب ترقی خواه و سطح فکر پایین توده مردم، ممکن است باعث رشد جریانات ارتجاعی ناسیونالیستی یا مذهبی یا هر دو شود. ترک و فارس و یونانی و هندی هم ندارد. سرمایه داری غرب هم همواره دنبال منافع خود است و چیزی که برایش پشیزی ارزش ندارد، دموکراسی و حقوق بشر است. پس سیاست یک بام و دو هوا که هیچ، سیاست یک بام و صد هوا هم اگر لازم باشد، در پیش می گیرد؛ چه در قبال مردم خود، چه در قبال ممالک جهان سوم. بنیادگرایی هم یعنی اینکه فکر کنیم قانونی که برای دوره و زمانه ای نوشته شده، لایتغیر است و باید حتما اجرا شود. از این جهت نه تنها رادیکالهای مذهبی که ناسیونالیستها هم به نوعی بنیادگرا هستند. چون الزامات جهان کنونی و عصر گلوبالیزاسیون را درک نمی کنند.
البته آقا طاهر به رغم خیانت پیشگی، آدم پر چانه ای می باشد و اگر مشتری نمی آمد و دستش بند نمی شد، تا صبح برایم توضیح می داد. به هر حال چون از حرفهای آقا طاهر چیزی دستگیرم نشد، منتظر شدم تا خان داداشم از سر کار برگردد تا از او بپرسم.
خان داداشم پس از گوش کردن سوالات من و جوابی که از آقا طاهر گرفته بودم، گفت که: «هر چند خیلی خسته ام ولی جواب سوالهایت را میدهم چون خیلی دوستت دارم و پیشرفت و خوشبختیت را آرزو می کنم» هنوز حرفش را تمام نکرده بود که ناغافل یک توگوشی محکم زیر گوش چپم خواباند. من که خیلی دردم آمده بود و نیز ترسیده بودم، گفتم: چرا میزنی خان داداش!
خان داداش در جواب گفت: "هان! حالا معنی یک بام و دو هوا را فهمیدی. یک بام و دو هوا یعنی این که من یک چیزی بگویم و جور دیگری رفتار کنم. مثلا بگویم دوستت دارم و بعد کتکت بزنم. یک بام و دو هوا یعنی بی قانونی، یعنی آنارشی. حالا تو باید بدانی که این حرفهای آقا طاهر همه اش نادرست است. چون اجداد آریایی اصیل ما از روزی که به ایران تشریف آوردند هرگز یک بام و دو هوا نمی کردند چون کارشان خیلی درست بود و یک هوا بیشتر نداشتند. یک بام و دو هوا از زمانی شروع شد که عرب تباران و بعد ترک تباران به صورت وحشیانه به ایران و آناتولی و جاهای دیگر هجوم بردند و همه چیز را خراب کردند. امروز هم ما قصد داریم با کمک آقای نظری و با استفاده از علوم جدید و قدیم در مجامع بین المللی اثبات کنیم که حضور ترک تباران در آناتولی و آذرآبادگان غیر قانونی است تا همه شان را به اورال و آلتای اخراج کنند و دنیا از شر یک بام و دو هوا نجات پیدا کند. این یک راه حل منطقی و پایدار است و مطمئن باش که آقای نظری قادر است این مطلب را در هر محکمه و دانشگاهی در حضور اساتید رشته ی مربوطه اثبات بنماید. تو باید بدانی که آتش بزرگی در حال افروخته شدن است و ترک تباران به وقتش خواهند دید که خمیر چقدر آب میبرد."
خان داداش من بعد از گفتن این حرفها از من خواست که با ذکر مثالی یک بام و دو هوا را برایش توضیح بدهم تا مطمئن شود که مطلب را درست متوجه شده ام.
من نیز در جواب گفتم: مثلا زمانی که بگوییم ترک تباران که به ایران آمدند ورودشان غیر قانونی بود و زمانی که ایرانیان آمدند ورودشان قانونی بود، داریم یک بام و دو هوا می کنیم چون آقای نظری به ما گفته است که چه در زمان ورود فرخنده و تمدن ساز آریاییها و چه در زمان هجوم شوم و خانمان سوز ترک تباران و عرب تباران، ایران خالی از سکنه نبوده است.