Skip to main content

ادامه:نکات عمده ء«برنامه»

ادامه:نکات عمده ء«برنامه»
آ. ائلیار

ادامه:- شوقعلی( کشاور): «از آدم راحتطلب انقلابی در نمیاید».
- عضو جوان(بیست ساله، کارگر-محصل):« انقلاب کار توده هاست. سازماندهی کار پیشاهنگ».
- هوشنگ( معلم): « با پیکانیسم همه چوخ بختیار شده اند».
-هادی ( کارمند): « در این نظام اگر کارگر بخواهد از حق خود دفاع کند جایش تو زندان است».
-رحیم( کارمند شرکت): « دید رایج درمورد تروتسکی اشکال دارد. تجربه کوبا راه ماست».
- محمود( یل کارگری): او در زندان به سنار مامدی ، رئیس یکی از طوایف کردها، و پدر چنگیز مامدی (چنگیز، گویا در همکاری با ساواک عامل شهادت پسر عمومی خود ارشد مامدی بود. ارشد مشهور به « اشو»، سرکردهء گروهی از کردها علیه حکومت، که مبارزه اش در آن دوره شورو هیجان آزادیخواهی در دل اهالی منطقه ایجاد کرده بود) گفته بود « اگر چنگیز ،عامل شکست قیام اشو، گیرم بیفتد ، میدانم چکارش کنم! در برابر چشمان دهقانان و مردم منطقه ، همه یتان را رسوا

رسوا میکنم! خجالت نکشیدید شعله را خاموش کردید؟»
- عطا الله :« گذشته از جان باید بگذشت از توفانها».
نکات عمده ء«برنامه» هنوز مورد موافقت تمام اعضا قرار نگرفته بود. اما همه با «روند آگاهی و ارتباط و سازماندی مردم » توافق داشتند.
جوانی و تهور و مردم دوستی ، مخالفت با اختناق و دیکتاتوری، قید و بند شکنی ، عشق به دانستن و تغییر دادن وضع موجود، مشورت و هم اندیشی، تأثیر پذیری از اوضاع جهان و بکارگیری «شیوه استدلال منطق ناقص» را میتوان از خصایل عمدهء گروه بشمار آورد.
*
زنده یاد «غلامعلی کسرایی عصر» مشهور به « آقای کسرایی»* (درگذشت تابستان 88 ارومیه)، معروفترین روشنفکر شهر، ادامه دهنده راه صمد بهرنگی در عرصه تربیت شاگردان آگاه در منطقه، مورد احترام اقشار مختلف و حتی شکسته گردنان ساواک ، معلمی که دوست و مربی شاگردانش بود ، در سال 50، غیاباً توجه اعضا را برای به عهده گرفتن« مسئولیت» گروه جلب کرد.
او در کودکی شاهد کشتار بیرحمانه «فداییان آذربایجان» در زمان پیشه وری بدست ارتش و عوامل شاه بود. از اینرو نظر مساعدی به «مبارزهء مسلحانه» نداشت. «راه آگاهی و تشکیلات صنفی و سیاسی » را درست میدانست. طبق تعلیماتش که میگفت « هیچ سخن و اندیشه ای را نباید پذیرفت ، مگر اینکه مستقلاً درستی آنرا آزموده باشیم.» به یکی از شاگردانش که عضو گروه بود و قرار شده بود « تماس» را بر قرار کند جواب داده بود:« من راههای نو را رد نمیکنم. قرار ما بر اینست که «آزمایش کنیم» اما از سوی دیگر همه نمیتوانند فدایی باشند، بعضی ها هم باید راه بهرنگیها را ادامه بدهند.»
او در زمستان 50 از سوی ساواک دستگیر شد و بعد از ده ماه که آزاد میشد «گروه اورمیه» در زندان بود.
*
در زمان خاتمی زندگی نامه ای ظاهراً به قلم او ،تحت عنوان« تنها ترین فرد» در اورمیه منتشر که «اندیشه های اساسی نوشته» با شناختی که نزدیکان و شاگردانش از عالم روحی و زندگی و تلاشهای او داشتند مغارت داشت.
**
بعد از بهمن 57 ، بقایای «گروه اورمیه» ،« زندانیان سیاسی» تازه آزاد شده، و تعدادی از«دانشجویان دانشکده کشاورزی ارومیه» و « دیگران» ، گرد هم آمده «ستاد چریکهای فدایی خلق» ارومیه را با نام رسمی « دفتر روز نامه کار» تشکیل دادند؛که خود داستان دیگریست.