Skip to main content

نوشتم «اعلام جرم خطاست»

نوشتم «اعلام جرم خطاست»
آ. ائلیار

نوشتم «اعلام جرم خطاست». نیازی به توضیح ندارد. پس به چی نیاز دارد؟ به کمی «جرئت تفکر». نویسنده میتواند این کار را انجام دهد که قبلاً نداده است؟ من شک دارم که بتواند. برای همین کوتاه اشاره میکنم که:
اگر قرار بشود به دیگری که «نگاه و متد و شیوه و سلیقه و منافع» متفاوتی از ما دارد و بخاطر آن هم راه دیگری میرود «اعلام جرم» بکنیم و فردا هم «قدرت» ضامن اجرای آن بشود آیا در جامعه ما «سنگ روی سنگ بند میشود» که خانه ی خراب شده ی مان را از نو بسازیم؟
در جامعه ی ما راحت میشود علیه این و آن اعلام جرم کرد: کمونیست-مجاهد-سلطنت-ملی-ملی مذهبی- حکومت چی،غیر حکومت چی همه «اعمال و افکار و راهی» دارند که دهها چیز میتوان پیدا کرد و اعلام جرم نمود. وقتی «نیرویی صاحب قدرت شد» بدیهی ست که بر اساس تئوری «اعلام جرم» باید توسط قدرت به جرم او رسیدگی شود. اینجاست که بساط «زندان-شکنجه-اعدام-ووو»دوباره قد علم میکند.

باید دیکتاتوری راه بیندازیم و روز از نو-روزی از نو. در صورتی که هدف رهایی از این باتلاق بود. چنین است که راه جنهم با «قیر-قوم حسن نیت» آسفالت میشوم. قوم =شن. و میدانم که هدف نویسنده رسیدن به جهنم نیست. ولی «تئوری اعلام جرم» کار خودش را به عنوان ابزار متضاد با هدف انجام میدهد. و برطبق تئوری ماکیاولی پیش میرود. اما تئوری دیگری هم هست که میگوید ابزار باید مناسب هدف باشد نه متضاد با آن. گرچه در زندگی «غیرمتمدنانه تئوری ماکیاولی عمل میکند»، ولی میخواهیم از این زندگی تا میتوانیم فاصله بیگیریم؛نه اینکه ما هم به دامن آن بلغزیم.
پس: اجازه بدهید علیه دیگران اعلام جرم یکطرفه نکنیم. اگر فردا هم چیزی برای رسیدگی باشد آینده آنرا انتخاب و نشان خواهد داد.
ما نه قاضی هستیم و نه چیز دیگر. ما بیان نظر میکنیم و میکوشیم ابهامی را روشن کنیم. نه بیشتر.
سیاست جرم ندارد جایزه دارد.تشویق دارد. بیان نظر متضاد و متفاوت، رفتن راه دیگر ،حق طبیعی طرف مقابل است ،نه تنها جرم ندارد بلکه این فرهنگ ضروریست تشویق شود. بدون گنجی من نمی توانم تفاوت خودم را با او بیان کنم. من بدون او بی معنا هستم. حرکت با وجود طرفین موجودیت دارد.