Skip to main content

sevda -ی گرامی

sevda -ی گرامی
آ. ائلیار

sevda -ی گرامی

چگونه میخواهی « حق استقلال یا جدایی آذربایجان را کسب کنی»؟
- قوشون جمهوری اسلامی
-قوشون ایران پرستان فارسی زبان
- قوشون فدرالیست ها -که میگویند شرایط جدایی حاضر نیست- و مخالف جدایی در حال هستند
-قوشون کمونیست ها - که فدرالیسم را مناسب می یابند و مخالف جدایی در حال اند
-قوشون دموکراتها و دیگر آزادیخواهان که فدرالیسم را مناسب می یابند - .و مخالف جدایی در حال اند
- مردم آذربایجان و کل ایران که هنوز زیر دست حکومت اند و «فضای باز سیاسی» تجربه نکرده اند و فاقد آمادگی.
-عدم دخالت بیگانگان در کار استقلال- پذیرش جهانی.
- قوشون استقلال طلبان کرد که به آذربایجان غربی چشم دوخته اند.

خوب این همه موانع را چطور میخواهی رفع کنی و آذربایجان «حق استقلال» کسب کند؟
روش رفع همه موانع را باید نشان دهی و اثبات کنی که متد شما درست است.
حق داشتن -مشکل را حل نمی کند - پیاده کردن حق - حل مشکل است. چگونه میخواهی اسنقلال کسب کنی؟

وقتی، حق داشتن یک مدرسه از تو سلب شده - همه حقوق بشر از تو سلب شده -
چگونه میخواهی آذربایجان را جدا کنی؟ و حق استقلال کسب کنی؟
حق را با «نیرو»-ی ملت میگیرند. صاحب کدام نیرو در بین ملت هستی؟ آیا اکثریت با این کار موافق اند؟
باید نشان دهی جدایی به زیان مردم نیست و به سود مردم است. چه دلایلی داری که جدایی به سود ماست؟
استقلال را در فدرالیسم هم می توان تامین کرد. چه نیازی هست برای جدایی؟
- چگونگی کسب حق- پیاده کردن حق - سیاست است. درستی سیاست را باید نشان دهی و اثبات کنی که خیالی نیست و قابل
پیاده شدن و عملی ست. آیا میتوانی نشان دهی؟
--------
میخواهی به اسقلال برسی
-باید انسانی کشته نشود
-باید اکثریت مردم آذربایجان آگاهانه -با توجه به سود و زیان این کار -باتجربه ی چند ساله ی یک فضای دموکراتیک- تصمیم به جدایی بگیرند
-باید پذیرش جهانی داشته باشد
- باید از برآورده شدن خواسته ها در یک ایران دموکراتیک نومید شویم
- باید همسایه ها و دیگران در کار ما دخالت نکنند
آیا همه ی این کارها را انجام داده ایم که میخواهیم «حق استقلال» را پیاده کنیم؟
نه جانم، ما هیچ چیز انجام نداده ایم. تنها شعار « حق من-حق من» میدهیم. با این شعار هیچ حقی کسب نمی شود.

راه استقلال آذربایجان از فدرالیسم میگذرد. وقتی که فدرالیسم حقوق اساسی ما را تأمین نکند.
بدون تجربه ی فدرالیسم امکان رسیدن به « استقلال» نیست.
راه دموکراسی در ایران از فدرالیسم میگذرد.
فدرالیسم در ایران یعنی استقلال همه جانبه -در امور محلی خود خلقها. و شرکت برابر حقوق در اداره ی ایران.

-برای کسب «حق رانندگی» باید رانندگی بیاموزی. برای «کسب حق زنده ماندن» یا «زندگی» باید « مسکن-خوراک-پوشاک-درمان» داشته باشی. صرفا «داشتن حق حیات» به معنای پیاده شدن این حق یا زنده ماندن و زندگی نیست.

داشتن حق-گرفتن حق- پیاده کردن حق - سیاست است. سیاست باید درستی خود را اثبات کند. بدون دلیل نمی توان هیچ سیاستی
را پذیرفت. سیاست بدون دلیل هذیان است. با هذیان گویی نمی توان جامعه و کشور و زندگی ساخت.

اگر جمهوری آذربایجان در شمال شکل گرفت - زمینه اش آن بود که «جمهوری شوروی موجود» را که نوعی فدرالیسم سوسیالیستی بود تجربه کرده بود.
آنجا کم و بیش 70 سال یک واحد فدرال از شوروی بود. و «خاک و زبان و فرهنگ و دانشگاه و صنعت و اقتصاد و سیاست و غیره» ی خود را به قدر لازم «آماده» داشت. چنین پروسه ای ما در آذربایجان طی نکرده ایم.

-بدون گذر از فدرالیسم - استقلال آذربایجان از میان جنگ داخلی میگذرد . که شکست اش در ساختن دموکراسی حتمی ست.
پیروزی استقلال با جنگ داخلی ممکن نیست . چون راه آذربایجان نه جنگ بل مسالمت است.
و بفرض چنین پیروزیی- حاصل اش نه آزادی- بل دیکتاتوری ست. و این شکست قطعی آن است.

راه آذربایجان فدرالیسم برای ایران- فدراتیو برای آذربایجان است. اگر این راه حل جواب نداد «آمادگی» هست که با مسالمت و تجربه ی کافی مردمی «استقلال کامل» را مطرح کرد.
از مراحل اجتماعی نمی شود پرید. باید مرحله- به مرحله آمادگی کسب نمود.
-------
خالی کردن روده از مدفوع حق حیاتی انسان است- و گرنه آدم می ترکد. اما نمی توان در همه جا روده ی خود را خالی کرد. این کار هم «شرایط» خاص خود را دارد و جایش نه در وسط خیابان یا وسط مغازه و خانه- بل در «توالت» است. آنهم با دادن پول ممکن است. و نه در هر توالتی -بل در جایی که برای «وضعیت خاص شخص» ترتیب داده شده است.