Skip to main content

درود بر شما آقاى کرمى, البته

درود بر شما آقاى کرمى, البته
Anonymous

درود بر شما آقاى کرمى, البته نقد و جواب شما در دفاع از پارس, فارس, به آقاى نورى علا, قابل درک هست, و الترا ناسيوناليست بودن پارس, فارس, فارس زبانان بر شما مبارک باد. اما به بلوچها خيلى کم لطفى کرده ايد, و زبان بلوچى و بلوچستان را خيلى کم جلوه داده ايد. اما براى شما استاد تبار شناسى, جامع شناس و فارس/پارس شناس, بايد ياد آورى کنم که زبان بلوچى يکى از نزديکترين زبانهاى ايرانى به زبان پهلوى, اوستا و سانسکريت هست که با جناب استاد بودن شما, ميدانيد که زبان اوستايى وسناسکريت يک ريشه دارند. زبان بلوچى حتى در مناطقى از بلوچستان در کوه سليمان و اطراف آن که در بلوچستان شرقى واقع هست, گويش اوستايى/پهلوى را حفظ کرده اند, به عنوان مثال, قبيله مرى هنوز هم کم و بيش با همان لهجه هاى اوستايى صحبت ميکنند.

کلمه بلوچستان را براى اولين بار نادرشاه بعد از فتح هند باب کرد که قبلأ به نام سيستان و مکران شناخته ميشده است, و اولين شورشيان ايرانى تبار که بعد از شکست پارس/فارس ها, بر عليه اعراب بر خاستند و براى اولين بار زبان پارسى(درى) را زبان رسمي ايران کردند از همين خطه بودند, و آن حکومت صفاريان بود که از اعقاب بلوچ يعقوب ليث صفارى بودند. و بعدها نوادگان صفارى به دو گروه منشعب شدند هر دو خودرا ملک ميخوانده اند, يک گروه که در سيستان و بيرجند و خراسان جنوبى, بلوچستان افغانستان حکومت ميکردند و گروه ديگر بر مکران که شامل تربت(بلوچستان شرقى) پسنى گوادر, چابهار, پهره(ايرانشهر فعلى), بمپور, قصرقند, خاش, بم و نرمانشير, بند جاسک, تا نزديکاى بندر عباس ميشد, اولى به ملک هاى مهربانى و دومى به ملک هاى مدنى معروف بودند. که آخرين نودگان ملک ها که بر بمپور حکومت ميکردند در سال 1785 ميلادى به دست يک نيروى متشکل از افغان و بلوچ برچيده شد. و نوادگان آنها از بمپور به نرمانشير فرار کردند(منبع: سفر به بلوچستان و سند, نوشته ستوان هنرى پاتينجر, اولين فرماندار انگليسى هنگ کنگ, که در لباس يک تاجر اسب همراه با کاپيتان کريستى بعد از کاپيتان گرانت از هند و پاکستان از طريق بلوچستان به اصفهان و شيراز شهر پارس ها رفته بود). کسانى را که براى اولين بار زبان فارسى را زبان رسمى کشور اعلام کردند(منابع: تاريخ سيستان, احياء الملوک) را از قلم انداخته ايد.
پيروز باشيد.