جناب یئنی لیک. زمانی ما به اسم یئنی لیک عدت کرده بودیم. بعد شدی وجدان آگاه حالا هم روزی می شوی yaraticiliq و روزی هم می شوی yaradiciliq
آخر عزیز دل برادر اسم همیشگی برای خودت انتخاب کن و نوشتن آن را هم یاد بگیر و بعد بیا بنویس.
میگویند که روزی رضاشاه می خواست برود بازدید به یک سربازخانه. خیلی از سربازها فارسی بلد نبودند. سرگروهبان به سربازها یاد داد که:
رضاشاه سه تا سوال میکند:
1- می پرسد: چند سال داری؟ جواب میدهید 20 سال
2- می پرسد: چند ساله خدمت می کنی؟ جواب میدهید 2 سال
3- می پرسد: مرا دوست داری یا پسرم را؟ جواب می دهید: هر دو را.
سربازها هم همینها را به ترتیب یاد میگیرند.
فردای آنروز رضا شاه می آید. از یک سرباز می پرسد: چند ساله خدمت می کنی؟ سرباز جواب می دهد: 20 سال
رضاشاه می پرسد: مگه چند سال داری؟ سرباز جواب میدهد: 2 سال!
رضا شاه می پرسد: مرا مسخره کرده ای یا خودت را؟
حالا برادر محترم جناب یئنی لیک. شما هم هر دو را مسخره کرده ای!