Skip to main content

برخی نویسندگان و فعالین سیاسی

برخی نویسندگان و فعالین سیاسی
Anonymous

برخی نویسندگان و فعالین سیاسی نه چندان خوشنام ، همچون مجید محمدی، زیبا کلام و همین آقای هوشنگ امیر احمدی، برای آنکه توی دهن ها بیفتند و محبوب القلوب تجزیه طلب‌ها شوند، راهی از این بهتر نمی بینند که هر از گاه ، ملت بدبخت را دراز کنند و مشتی لیچار بارش کنند.
این مصاحبه هم از قماش همین حرف هاست.
تجزیه طلب‌های بسیار محترم هم که دنبال فرصت می گردند، بخش « شیرین‌تر » این نوشته‌ها را جدا می‌کنند و فاتحانه در پایگاه های تجزیه طلبانه شان نشر می‌دهند و با این کار ، هم به « نان» شان می‌رسند و هم به« نام» .
من قصد داشتم حرف‌های این آقای را خط به خط نقد کنم. از این رو، مقاله را سه بار خواندم. اما، حاصل این خوانده ها ، چیزی جز سرگیجه گرفتن نبود. از اینرو، از میان همه ی حرف‌های پرت و پریشان آقای امیر احمدی ، از باب تفأل ! چند مورد را انتخاب کردم.

۱ – آقای امیر احمدی ، از یک سو می‌گوید « نباید به فرهنگ یک ملت فقط بعنوان یک پدیده از پیش ساخته و پرداخته نگاه کرد. فرهنگ عام و با آن فرهنگ سیاسی جامعه دائما دستخوش تحول است و باید هم باشد. تاریخ عوض میشود، روابط عوض میشوند».
اما از سوی دیگر، می‌گوید « فرهنگ ایرانی در ذات خود دگماتیک، آرمانخواه و ایئدلوژیک است.»

آیا این حرف‌ها ، چیزی جز پریشانگویی است؟ وقتی می‌گوییم فرهنگ پدیده‌ای از پیش ساخته و پرداخته شده نیست ، چطور میتوانیم از « ذات » و «جوهر» آن حرف بزنیم ؟

۲- می‌گوید : « بر اساس نظریه جامعه شناختی مارکس وبر بنا شده بود که ادعا میکرد فرهنگ سرمایه داری در حقیقت براساس ارزش ها و آموزش های مذهب پروتستان بنا شده که در آن فرد به کار و کوشش اهمیت میدهد و ذاتاً سود جو و آزمند است ... در این فرهنگ، رقابت اصل است و فرد سود جو با آزمندی خود باعث ترقی جامعه هم میشود.»
در این مجال تنگ، نمی‌توان در مورد ماکس وبر و کتاب « اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» حتی ورود کرد. با این همه ،برای فهم موضوع اشاره‌ای کوتا به آن می‌کنم.
ماکس وبر بر این باور بود که اخلاق پروتستانی ( عمدتاً در مذهب پیورتن ها ) در رشد سرمایه داری مؤثر بود. ژان کالوین یکی از بینانگذاران پروتستانتیسم است. می دانیم ، پیورتنیسم یکی از زیرمجموعه های کالوینیسم ( تعالیم کالوین ) است . این را هم می دانیم که ، خاستگاه این مذهب ، انگلسنان و هلند بوده است. بعد ها ، بخشی از پیورتن ها به آمریکا مهاجرت می کنند و شعب دیگری از این مذهب را در آن جا به وجود می آورند، و همینان اند که جامعه دینامیک و پویای آمریکا ی سرمایه داری را بنا می‌کنند.
خلاصه کلام این که ، رشد و گسترش سرمایه داری ( به تعبیری و از یک منظر ) ماحصل تفکر و تلاش همین پیورتن ها= ( پاک دینان = پارسایان و … ) بوده است.
نکته اصلی در این جاست که ، از نگاه پیورتن ها، کسب و کار یک فریضه ی دینی بود، نه (به تعبیر آقای امیر احمدی ) « آزمندی » و سود جویی برای زندگی بهتر .
درست به همین خاطر بود که پیورتن ها ( به جای خوش پوشی و خوش زیستن ) سود حاصل از کسب و کار را، مجدداً در سرمایه‌گذاری های جدید ، به کار می‌گرفتند. در واقع می‌توان گفت که «کالوین همه‌ی دنیای مسیحی را به صومعه مبدل کرد، منتهی صومعه‌ای که در آن کار عبادت محسوب می‌شد».
در این مورد ، می‌توان دقیق‌تر و بسیار گفت که اینجا جایش نیست.

۳- می‌گوید : در ایران امروز دو فرهنگ سیاسی در مقابل هم قرار گرفته اند. تمایل اول که غالب است میخواهد فرهنگ سیاسی ناسالم گذشته را با تغییراتی سطحی حفظ کند و با انتقاد و نوآوری بنیادی مبارزه میکند؛ و تمایل دوم، که در حال جوانه زدن است، میخواهد خود را از تمامی قید و بند های فرهنگ سیاسی گذشته برهاند و یک فرهنگ سیاسی نو بوجود بیاورد. طرفداران این فکر از هر نوع نقد سازنده ای استقبال میکنند. من خود را جزئی از این گروه دوم میدانم. از طرف دیگر، نیروی کوچک بغایت بی فرهنگی هم هست که هدفی جز نابود کردن ایران و بدنام کردن اسلام ندارد.»
و سپس همان حرف‌های نسنجیده را می‌زند که ایرانگلوبال، به عنون سوتیتر ،در بالای مقاله می‌گذارد و در نهایت می‌گوید :
« در این میان توده مردم زحمتکش و شریف ایران هم بدون توجه به این کشمکش ها در درون فرهنگ سیاسی کشور، در چهارچوب فرهنگ اجتماعی و ادبی بسیار غنی و انسانی خود زندگی میکندفرهنگ اجتماعی.»

می‌دانیم ، توده ی مردم ، اکثریت مردم ایران را تشکیل می‌دهد. این اکثریت مردم که به اعتراف آقای امیر احمدی دارای «فرهنگ اجتماعی و ادبی و انسانی بسیار غنی » هستند، چطور می‌توانند مستحق صفات منفی باشند که آقای دکتر به آن‌ها نسبت می دهد؟
باز هم می پرسم، حرف‌های آقای امیر احمدی ، چیزی جز پریشانگویی است؟